مدلو

مدل لباس مانتو و چادر، دکوراسیون و جهیزیه،مدل آرایش، آشپزی و گالری عکس

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انشا» ثبت شده است

انشا معلم | 10 انشا و متن ادبی درباره معلمی و خصوصیات معلم خوب

انشا معلم | 10 انشا و متن ادبی درباره معلمی و خصوصیات معلم خوب 

در این مطلب از دلبرانه 10 انشا در مورد معلم ، ارزش معلم ، بزرگداشت شغل معلمی ، خصوصیات یک معلم خوب و ...را گرد آوری کرده ایم که تقدیم دانش آموزان عزیزی میکنیم که از سن 7 سالگی تا سن جوانی و گاهی میان سالی شاهد زحمات و فداکاری هایی معلمانی هستند که معلمی را شغل انبیا میدانند و برای تعلیم و تربیت کودکان ، نوجوانان و جوانان از جان و دل خود مایه میگذارند. امیدوارم این نوشته برای شما مفید باشد.

 

10 انشا در مورد معلم و معلمی  

انشا در مورد معلم (۷)

 

******************************************************************

انشا در مورد معلم شماره یک

موضوع انشا : نامه ای به معلم 

مقدمه :

به نام خداوند جان آفرین . انشا خود را با موضوع نامه ای به آموزگار خود آغاز میکنم .

متن انشا :

معلم عزیزم سلام

بیشتر ما دانش آموزان ازاین که رودر رو با معلم خود صحبت کنیم خجالت میکشیم.

بخصوص زمانی که قصد داریم از مهربانی ها ، محبت ها و زحمات بی دریغ او در دوران تحصیلی تشکر کنیم ، زبانمان بند می آید اما این دلیل بر این نیست که ما این همه فداکاری و ایثار و سخت کوشی شما معلم مهربان را قدر نمیدانیم . بلکه همیشه و همیشه حتی وقتی که با شیطنت ها و درس نخواندن هایمان تو را عصبانی میکنیم میدانیم که همه کارها و زحمات شما برای این است که ما آینده درخشانی داشته باشیم و برای خانواده و شهر و کشو خود فرد مفید و مهمتر از آن یک انسان واقعی باشیم.

انشا از زبان یک دانش آموز با معلم خود 

شاید خیلی از دانش آموزان رویشان نشود به معلم خود بگویند که او را دوست دارند و از زحمات بی دریغش سپاسگزار هستند اما همه ما دانش آموزان معلمان مهربان و تلاشگر و دلسوزمان را دوست داریم و از قدردان محبت ها و زحمت های او هستیم.

میدانیم وقتی به ما سخت گیری میکنی ، گاهی ما را دعوا میکنی ، امتحان میگیری و تکلایف سنگینی برای ما محیا میکنی به خاطر آینده خودمان است و شما همچون یک پدر یا مادر نگران آینده و خوشبختی و موفقیت ما هستید .

ما از همه زحمات و دلسوزی های شما ممنونیم و از خداوند میخواهیم اجز بزرگ معلمی را که به فرموده پیامبر اسلام شغل انبیا است را به شما ارزانی دارد.

نتیجه گیری : 

راست گفته اند که معلمی شغل نیست بلکه عشق است . چرا که اجر مادی شغل معلی با زحمات و سختی های آن قابل مقایسه نیست . معلم عزیزم تو را دوست دارم و تلاش میکنم فرد مفیدی برای جامعه خود باشم تا تلاش های شبانه روزی شما را جبران کنم.

منبع : دلبرانه 

انشا نامه ای به معلم 

******************************************************************

انشا در مورد معلم (۶)

******************************************************************

انشا در مورد معلم شماره دو

موضوع انشا : ارزش ووالای شغل معلمی 

مقدمه :

انسان ها از گل آفریده شده اند، گلی که نیاز دارد تا پرورانده شود و نور و حرارت ببیند، سرما و گرما را بچشد و در نهایت آجری محکم و مقاوم شود تا روی دیوار زندگی و در لابه لای آن جا بگیرد و در نهایت جزئی از نقش دهنده ها و کامل کننده ی هدف زندگی و آفرینش باشد تا در نهایت به کمک یکدیگر آنقدر بادوام و با استقامت چیده شوند و لایه به لایه بالا روند و به قله ی صعود برسند تا به هدف اصلی دست یابند که این هدف چیزی نیست جز رضا در رضایت خداوند.

متن انشا :

معلم ها دقیقا همان کسانی هستند که گل ذاتی انسان را می پروراند و راه درست را به آن نشان می دهند و زمانی که به آجری مقاوم تبدیل کردند در مسیر اصلی خود رها می کنند. معلم ها سرشارند از حس عشق و محبت و صبر و استقامت. مانند مادری مهربان کودک را نوازش می کند، به او درس می دهد و او را بزرگ می کند.

انشاء معلم

گاهی مانند پدری سخت گیر او را به جلو هل می دهد و گاهی او را مورد سرزنش قرار می دهد و آنگاه که کودک بزرگ شد و پا گرفت و راه افتاد در گوشه ایی می نشیند و اوج گرفتن او را تماشا می کند، معلم ها همان پیله ایی هستند که به دور کرم ابریشم می پیچند و آن را در قنداق خود و در آغوش خود نگاه می داند، دقیقا مانند سپری در مقابل سرما و گرما و در مقابل سختی ها حفظ می کنند و آنگاه کرم که بال گرفت و بال های رنگارنگ خود را گشود از پروانه جدا می شود و اوج گرفتن او را نظاره می کند.

انشا معلم عزیزم

معلم ها دل خیلی بزرگی دارند، هر سال مجبورند که تکه ایی از وجود خود را رها کنند و او را به دیگری بسپارند، مگر اینطور نیست که معلم ها هر بار به هر دانش آموز تکه ایی از وجود خود را تقدیم می کنند، از خود به آن ها محبت و عشق ، نوع دوستی ، فداکاری و ایثار را تزریق می کند و در نهایت بعد از گذر سال ها، زمانی که تمام وجود خود را صرف کودکانش کرد و هربار تکه ایی از وجودش را بخشید و زمانی که آن ها را جوان و بزرگ ساخت و خودش پیر و چروکیده شد در حالی که همه ی کودکانش او را ترک کرده اندو هر کدام به سمت زندگی خود رفته اند.

آیا معلمی شغل انبیاء نیست؟

نتیجه گیری : 

گاهی معلم ها سر ما داد می زنند، گاهی سخت گیری می کنند اما کیست که نمی داند در پشت همه این سخت گیری ها یک دوستت دارم نهفته است. با تمام وجودش فریاد می زند که دوستت دارم. دوست دارم که همیشه کار درست را انجام دهی! دوست دارم که همیشه بهترین باشی و دوست دارم که انسانی با سواد و پر از محبت و مهربانی شود که اگر نبود هرگز هیچ معلمی آنقدر تلاش نمی کرد که تو در هر شرایطی و بدون هیچ بهانه ایی بهترین باشی. بنابراین هرگز از آن ناراحت نباش زیرا که هیچ مادری بد فرزندش را نمی خواهد و هیچ کودکی نمی تواند مادرهای زندگیش را فراموش کند.

انشا معلم خوب

منبع : enshabaz.ir

******************************************************************

انشا در مورد معلم (۸)

******************************************************************

انشا در مورد معلم شماره سه

موضوع انشا : انشا معلم خوب کیست ( به زبان طنز)

مقدمه :

به نام خداوندی که شمع را آفرید تا بدانیم که معلممان را به چه چیزی تشبیه کنیم و بدانیم که شمع می سوزد و اطرافیان خود را نورانی می کند. ما برای جواب دادن به این سوال خدای نکرده به قول بابایمان جسارت به حضور منور معلم خود نمی کنیم و جرات آن را نداریم که پیش معلم نازنین از خودمان چیزی بنویسیم. مقام بلند معلم کجا و قلم کوتاه من کجا. اما خوب به قول بابایمان چه می شود کرد. تکلیف است و کاری نمی شود کرد.

متن انشا :

یک معلم خوب چنان نباید باشد، بلکه چنین باید باشد:
مهربان باشد:
درست است که از قدیم گفته اند چوب معلم گله هر کی نخوره خله، ولی باید به قول بابایمان توجه داشته باشید که چوب و شلنگ و سیم مربوط به دوران پارینه سنگی بوده است. در زمان ما از تشبیهات نرم استفاده می کنند تا خدای ناکرده بچه ها عقده ای نشوند و مثل گذشته به پرتاب ترقه و نیمکت شکنی روی نیاورند. معلم خوب نباید به خاطر عده ای دانش آموزنما خودش را ناراحت کند و ما را ناراحت تر. اگر مهربانی یادش برود به جای این که خودش مثل شمع بسوزد دل ما را می سوزاند و کلاس را دود غلیضی از غم و اندوه فرا می گیرد.

انشا معلمی شغل انبیاست 

خوب درس بدهد:
یعنی این که وقتی یکی از بچه ها برای بار پنجم هم نفهمید که آقا معلم چه می گوید ناراحت نشود و قهر نکند. خب شاید آن بیچاره حواسش پرت شده و آقا معلم اصلا نباید فکر کند که پرت نشده و خودش را به پرت زدن زده است. بعدش هم وقتی خوب درس داد هر وقت یکی از بچه های پردل و پر از جرات کلاس گفت خسته نباشید درس را تمام کند و با بچه ها جوک بگوید و بخندد تا روحیه ی آن ها شاد بماند و زیر سنگینی درس له نشود.

انشا معلم و شاگرد

نمره بدهد:
معلم ها همیشه از بچه ها می خواهند که توی کلاس به درس گوش بدهند و توی خانه درس بخوانند تا سر امتحان نمره ی خوبی بگیرند. همه ی ما می دانیم که آن ها البته درست می گویند. ولی باور کنید آقا اجازه ! مادرمان مرتب مریض می شود و مجبوریم تا صبح بالای سرش بیدار بمانیم و پرستاری کنیم. به پدرمان هم توی مغازه کمک می کنیم. این وطر نیست که فقط موقع خوردن آستین ها رابالا بزنیم. باید همیشه کمک کنیم. شب ها خسته می شویم و همیشه پای تلویزیون وقتی که خودکار دستمان است خوابمان می برد. این همه را برای این گفتیم که می دانیم همه ی بچه ها بالاخرخ یک مادر مریض یا خواهر کوچولوی جیغ جیغو یا پدر پیر دارند که به خاطر خوبی کردن به آن ها قید اینترنت و بازی های رایانه ای را می زنند ، اما باز هم نمی توانند درس بخوانند. توی جلسه ی امتحان هم کمی هول می کنند و جواب ها از مغزشان می پرد. چه می شود معلم های عزیز به خاطر تشکر از زحما این بچه های خوب و زحمتکش چند نمره ای بهشان ارفاق کنند. به قول بابایمان جای دوری نمی رود که!

انشا روز معلم

نتیجه گیری : 

این بود نظرات ما در مورد معلم خوب امیدوارم به خاطر نظراتم از مدرسه اخراج نشوم .

انشا برای معلم عزیزم 

******************************************************************

انشا درباره معلم (۱)

******************************************************************

انشا در مورد معلم شماره چهار

موضوع انشا : ویژگی های یک معلم خوب از نظر دانش آموزان

مقدمه : 

شاید هر کس نظری در مورد خصوصیات و ویژگی های یک معلم خوب و دلسوز داشته باشد . مثلا یک نفر سخت گیری معلمان را باعث رشد و پیشرفت دانش آموزان بداند و دیگری باعث ترس و زده شدن دانش آموزان از درس تلقی کند . انشا خود را با احترام به زحمات همه معلمین خود آغاز میکنم و تلاش میکنم تا نظرات مختلف و متنوع در مورد یک معلم خوب گرد آوری کنم :

متن انشا: 

    • یک معلم موفق از نظر من معلمی است که علاوه بر اینکه در درس سخت گیر باشد در عین حال کلاس شادی نیز داشته باشد و اینگونه نباشد که از اول زنگ تا آخر تنها درس بدهد و بچه ها سکوت کنند.
    • یک معلم خوب اگر مشکلی خارج از مدرسه دارد نباید با ناراحتی به کلاس بیاید و اصلا به روی خود نیاورد. به نظر دانش آموزان توجه کند بین هیچ کدام از آن ها فرق نگذارد و از همه مهم تر برنامه ریزی داشته باشد به قوانین مدرسه پایبند باشد مثلا سروقت به مدرسه و یا سرکلاس بیاید.

 

  • یک معلم خوب هیچ گاه از تنبیه بدنی یا تمسخر دانش آموز برای تربیت او استفاده نمی کند…
انشا برای معلم
  • یک معلم خوب باید درک بسیار بالایی داشته باشد و خوش اخلاق، مهربان و گاهی بسیار جدی است تا دانش آموزان از مهربانی بیش از اندازه او سوء استفاده نکنند و درس را جدی بگیرند.
  • یک معلم خوب طوری به دانش آموزان درس می دهد که برای آنها خسته کننده نباشد و خود نیز هیچ گاه طوری رفتار نمی کند که انگار به یکی از دانش آموزان بیشتر از بقیه توجه می کند او به دانش آموزان به چشم فرزند خود نگاه می کند و هیچ گاه از تنبیه بدنی یا تمسخر دانش آموز برای تربیت او استفاده نمی کند.
  • در مورد معلم خوب، اول این که همه معلمان خوب اند اما معلمی برتر است که طوری درس بدهد و طوری در مورد درس صحبت کند که اشتیاق دانش آموز برای درس خواندن زیاد شود .
انشاء المعلم 
  • معلم خوب باید علاوه بر درس در مورد مسائل خارج از درس نیز کمی صحبت کند و خوش اخلاقی نیز یکی از ملاک های معلم خوب است.
  • یک معلم خوب نه تنها برای حقوق ماهانه و خرج زندگی بلکه برای تعلیم دانش آموزان و در راه خدا تلاش کند…
  • یک معلم با ویژگی های مثبت معلمی باید در کارش سخت گیر باشد و نه تنها برای حقوق ماهانه و خرج زندگی بلکه برای تعلیم دانش آموزان و در راه خدا تلاش کند.
  • یک معلم خوب باید صبور باشد و ضمن احترام به حقوق دانش آموز با مهربانی با دانش آموز صحبت کند. خوش اخلاق باشد و تنبیه بدنی انجام ندهد.
انشا روز معلم 
  • یک معلم خوب باید با ظاهر مناسب در مدرسه و با حجاب و با ایمان باشد تا دانش آموزان از او الگو بگیرند…
  • یک معلم خوب باید خوش اخلاق باشد و بین دانش اموزان فرقی نگذارد و بخشش زیادی هم نداشته باشد هر کسی حق خودش را بگیرد و زیاد زیاد هم خوش اخلاق نباشد بلکه جذبه دار باشد تا دانش آموزان از او سوء استفاده نکنند معلم باید با ظاهر مناسب مدرسه و با حجاب و با ایمان باشد تا دانش آموزان از او الگو بگیرند.
انشا در مورد خصوصیات یک معلم خوب 
  • معلم باید به کار خود علاقه مند باشد، صبور باشد، اهل مطالعه باشد، الگو باشد،ب اطنی صادق و ظاهری آراسته داشته باشد و اگر فعالیتهای دیگری هم دارد هیچکدام را برکار اصلی خود یعنی معلمی ترجیح ندهد. دانش آموز هم باید قدر دان معلم باشد و از فرصت حضور او حداکثر استفاده را ببرد و به او احترام بگذارد.

نتیجه گیری : 

با وجود همه نکات و مواردی که در بالا گفته شد نباید فراموش کرد معلم هم یک انسان است و گاهی ممکن است در عملکرد خود کمی و کاستی هایی داشته باشد و درست است که معلمی شغل انبیا است ولی معلم معصوم نیست و ممکن است گاهی اشتباهاتی داشته باشد که قابل درک است و چیزی از ارزش زحمات و فداکاری های او کم نمیکند.

منبع : شیرازه

******************************************************************

انشا درباره معلم (۲)

******************************************************************

انشا در مورد معلم شماره پنچ

موضوع انشا : متن ادبی در مورد معلم 

مقدمه :

انشا خود را آغاز میکنم و میخواهم که از عشق بنویسم . آری من از عشق مینویسم تا بگویم هنوز هم هست،حس میشود و هرروز به آغوش کشیده میشود...

متن انشا : 

من از معلمی مینویسم که ذره ذره ی وجودش در تیر های آتش سوخت اما نگذاشت دانش آموزانش آسیب ببینند؛

من از معلمی مینویسم که وقتی دانش آموزاش به سرطان مبتلا شد موهای خودرازد تا مبادا کودک در کلاس آزرده شود.

هرکسی نمیتواند معلم باشد.

جایی خوانده بودم اشتباه یک پزشک در زمین دفن میشود.

اشتباه یک مهندس بر زمین فرومیریزد

اما اشتباه یک معلم روی زمین راه میرود و جهانی را به فنا میشکد...

معلم ها قوی اند،قدرتمندند؛

انشا معلم من

هنگامی که به کلاس وارد میشوند باید تمام کلافگی هایشان را،تمام دل نگرانی هایشان را

و یا بهتر بگویم تمام احساساتشان را پشت در بگذارند

وچه زیبا بازیگرانی میشوند این آدمها

خیلی هاهم حتی اگر درجایگاه معلم نباشند بازهم معلم اند.

ساعت ها با آنکه غمگین اند لبخند میزنند تا به تو بفهمانند امیدچیست.

آری امید در چشمان آدمها باراه رفتنشان ،بالبخندهای بی منتشان معنا پیدا میکند.

معلم امید را به دانش آموزانش هدیه میدهد.

نتیجه گیری : 

معلمی شغل انبیاست وچقدر زیبایند آنها که چه در شغل ،چه در خانواده و چه در اجتماع معلم هستند

واینجاست که میگویند هرآنکس که عاشق باشد معلم میشود...

انشا زیبا برای معلم به زبان ادبی 

******************************************************************

انشا درباره معلم (۳)

******************************************************************

انشا در مورد معلم شماره شش

موضوع انشا : متن زیبا و ادبی برای معلم 

مقدمه :

چشمانت آرامشی دارد که آرامش شبهای دریا در مقابلش به خاک می افتد و زانو می زند.... اراده ات برای آموختن به گونه ایست که کوه را سست و بی اراده می کند.... اقیانوس با آن همه وسعت و عظمت در برار بزرگی قلب تو خشک و بی آب می شود.... اگر از دلسوزی و محبت تو برای سنگ بگوین دل او هن رئوف و مهربان می شود....

متن انشا : 

من الفبای زندگی را از زبان شیرین تو آموختم اما حال نمی دانم چگونه این الفبا را در کنار هم بچینم که شایشته ی نا م پر عظمت تو باشد.... تمام کلماتم از جلو نظام گفته و به صف ایستاده اند اما در میان آنها هیچ واژه ای را نمی یابم که برای تشکر و قدر دانی از تو کافی باشد....

من فلسفه و منطق زندگی ام را از تو آموختم....

شمال و جنوب کشورم را معنی کویر و دریا را به کمک تو شناختم و فهمیدم....

از تو آموختم که جامعه، فرهنگ  چیست؟

و حتی از تو آموختم رهبر و خدا و پیغمبر کیست؟

من از تو آموختم پنجه و ساعد و پرش سه گام را برای آبشاری بی نقص....

جمع و تفریق و ضرب و تقسیم را به کمک تو فرا گرفتم که اکنون محبت هایت را یک به یک می شمارم....

چه قدر بی شمارند ابیات شعری که معنا و مفهومشان را از تو آموختم

و امروز که روز توست همین ابیات در مقابل نام مقدست وزن و قافیه ی خود را از دست داده اند....

چه کردی با این ابیات که آن ها امروز نه مفاعیلن را می شناسند و نه می دانند بحر هزج و رمل چیست ....

به کمک تو با تاریخ گذشته ی کشورم از هخامنشیان گرفته تا میرزا کوچک خان جنگلی و انقلاب مشروطه آشنا شدم....

انشا اهمیت شغل معلمی 

آری من از تو آموختم که چگونه رشد کردم و به اینجا رسیدم،

اینکه چگونه خودم را احساساتم را ودر آخر افکارم را بشناسم....

پس حق دارد این قلم که ناتوان و بی رمق باشد

برای اینکه بر سطرهای دفترم از گذشت ها و مهربانی های مادرانه ات بنویسد ....

بیا و این بار هم مانند همیشه با آرامش چشمانت جانی دوباره ببخش به این الفبای بی جان زندگی....

بیا و باز هم روشن کن چراغی از دانش را بر کودکان سرزمینت.....

انشا معلم عزیزم دوستت دارم 

******************************************************************

انشا درباره معلم (۴)

******************************************************************

انشا در مورد معلم شماره هفت 

موضوع انشا : معلم عزیزم دوستت دارم 

مقدمه :

قلم را در دست میگیرم و از معلم مینوسم ، معلمی که  شعر شیرین شعرای شهر شادی را در گوش مرزهای محبت زمزمه کرده ...

متن انشا : 

معلم ...

در مورد معلم چه باید گفت ؟

او که در سخت ترین لحظات زندگی، سرود سرسبزی را در وجود سرو سروده.

معلم دل را دانا کرده و دنیا را به دست دانش آموزان گره زده.

معلم آواز عاشقان عالم را در آیینه خیالشان نمایان کرده و به آن روح بخشیده.

معلم جهان را جاودانه کرده

و رنگ سیاه را از دفتر دل پاک نموده و جوهری به رنگ سپید به آن زده است.

ویژگی های یک معلم خوب 

ای معلم، می خواهم با تو سخن بگویم

که با تمام توانایی ات تارهای وجودم را به صدا در آوردی و خواندن غزل با خدا بودن را به من آموختی.

دست هایت را می بوسم و فرشی از گل هایی به هفت رنگی رنگین کمان در زیر پاهایت می اندازم.

سوی چشمانت را به نور چلچراغ روشن می کنم، قدومت را روی سرم جا می دهم و لبانت را آذین می بندم

تا بگویم بهار دلم با تو شکوفه زد و خزان زندگی ام با تو بی رنگ شد.

ای معلم، امروز می خواهم برای همگان بگویم تو که بودی و چگونه بودی و چگونه آموختی؟

می خواهم بگویم که چگونه آزاده بودن را توشه راهم کردی و جوهر وجودم را آکنده از مهر نمودی

و به من گفتی همیشه به یاد خدا باشم تا دنیایم را لبریز از شادی ببینم و از کفر و کذب دوری کنم.

نتیجه گیری : 

ای معلم می خواهم چشمانم را به چشمه چشمان مهربانت بدوزم.

معلم عزیزم بدان که از صمیم قلب دوستت دارم.

انشا برای قدردانی از معلم

******************************************************************

انشا معلم (۱)

******************************************************************

انشا در مورد معلم شماره هشت

موضوع انشا : انشا در مورد مقام و ارزش والای شغل معلمی 

مقدمه :

انشا خود را با این کلام زیای شهید رجایی آغاز میکنم : معلمی شغل نیست؛ معلمی عشق است. اگر به عنوان شغل انتخابش کرده ای، رهایش کن و اگر عشق توست مبارکت باد.

انشا در مورد معلم خوب چه ویژگی هایی دارد ؟

متن انشا : 

تعلیم و تعلم از شئون الهی است و خداوند، این موهبت را به پیامبران و اولیای پاک خویش ارزانی کرده است تا مسیر هدایت را به بشر بیاموزند و چنین شد که تعلیم و تعلم به صورت سنت حسنه آفرینش درآمد.

انسان نیز با پذیرش این مسئولیت، نام خویش را در این گروه و در قالب واژه مقدس «معلم» ثبت کرده است. معلم، ایمان را بر لوح جان و ضمیرهای پاک حک می کند و ندای فطرت را به گوش همه می رساند. همچنین سیاهی جهل را از دل ها می زداید و زلال دانایی را در روان بشر جاری می سازد.

خصوصیات یک معلم خوب 

دغدغه معلم همیشه این است که حیات بشر، بر مدار ارزش ها و کرامت انسانی بچرخد و شناخت خدا و مکتب و دین، همت اساسی آدمی باشد و هیچ بیگانه ای را مجال تجاوز به فرهنگ ارزشی دین و میهن فراهم نیاید.

در این مسیر خطیر، بزرگانی گام نهاده اند که نامشان بر تارک زمان می درخشد. علامه شهید استاد مرتضی مطهری (رحمه الله) از همین طایفه مقدس است که در سنگر تعلیم و تعلم، به قله های رفیعی دست یافت تا آنجا که معمار انقلاب اسلامی ـ که خود معلمی بزرگ است ـ همه آثارش را مفید می داند و بهره برداری از آنها را سفارش می کند ...

منبع : سلیم نیوز

برای معلم خود انشا بنویسید

******************************************************************

انشا معلم (۲)

******************************************************************

انشا در مورد معلم شماره نه 

موضوع انشا : مقام معلم 

مقدمه :

با نام خداوندی که نخستین معلم انسان هاست انشای خود را در مورد مقام والای معلم و هنر معلمی آغاز میکنم .

متن انشا : 

شرافت و مرتبت معلم زمانی اهمیت دارد که بتواند شان خداوند و پیامبران را در وجود خود محقق سازد و پیوند انسان به هدف متعالی خلقت یعنی عبادت را برقرار سازد. لذا در این تعریف شهید مرتضی مطهری یکی از آن معلمان راستین است که اولاً با نگاه ترکیبی به همه معارف بشری نظر می کند و ثانیا تمامی تلاشهای علمی و عملی را مقدمه ای برای عبادت می داند و در این راه به مرحله سوم دینداری راه می یابد و با شهادت، عبادت عملی و علمی خود را کامل می سازد. خداوند را می خوانیم که او رابا سالار و سرور شهیدان امام حسین (ع) محشور سازد.

انشا بزرگداشت روز معلم

معلمی شغل و حرفه نیست، بلکه ذوق و هنر توانمندی است معلمی در قرآن به عنوان جلوه ای از قدرت لایزال الهی نخست ویژه ذات مقدس خداوند تبارک و تعالی است. در نخستین آیات قرآن که بر قلب مبارک پیغمبر اکرم (ص) نازل شد، به این هنر خداوند اشاره شده است:

انشا در مورد احترام معلم 

اقرا باسم ربک الذی خلق، خلق الانسان من علق، اقرأ و ربک الاکرم، الذی علم بالقلم، علم الانسان ما لم یعلم. (علق: ۱ـ ۵)

بخوان به نام پروردگارت که جهانیان را آفرید. انسان را از خون بسته سرشت بخوان ! و پروردگارت کریمترین است همان که آموخت با قلم، آموخت به انسان آنچه را که نمی دانست.

انشا معلمی شغل نیست عشق است

در این آیات خداوند، خود را «معلم» می خواند

و جالب این که معلم بودن خود را بعد از آفرینش پیچیده ترین و بهترین شاهکار خلقت، یعنی انسان آورده است.

مقام معلم بودن خدا، بعد از آفرینش قرارداد. نوعی انسانی را که هیچ نمی دانست، به وسیله قلم آموزش داد که این از اوج خلاقیت و هنر شگفت خداوند در امر آفرینش حکایت دارد:

چو قاف قدرتش دَم بر قلم زد هزاران نقش بر لوح عدم زد

از این رو، می توان گفت که هنر شگفت معلمی از آن خداوند عالم است.

نتیجه گیری :

انشا خود را با سخنی زیبا از امام خمینی (ره) به پایان میبرم که ستایش مقام معلم فرمود :

معلم اول خدای تبارک و تعالی است .....

به وسیله وحی؛ مردم را دعوت می کند به نورانیت؛ دعوت می کند به محبت؛ دعوت می کند به مراتب کمالی که از برای انسان است.

انشا در مورد معلم خوب چه ویژگی هایی دارد ؟

******************************************************************

انشا معلم (۳)

******************************************************************

انشا در مورد معلم شماره ده 

موضوع انشا : انشا در مورد معلمان

مقدمه :

از وقتی که پا به دبستان گذاشتم با موجود دلسوز و مهربانی به نام معلم آشنا شدم و این انشا را با احترام و قدردانی نسبت به زحمات و ایثار های بی دریغش به معلم خود تقدیم میکنم :

موضوع انشا معلم 

متن انشا : 

معلم همچون شمع روشنی میسوزد تا به ما علم و دانش بیاموزد،

و ما راه زندگی و مسیر صحیح آینده خود را با کمک او پیدا کنیم .

معلم مادر دوم ماست و مدرسه خانه دوم...

که میتوانیم در آن خوبی ها را از بدیها تشخیص دهیم و آنچه را که نیاموختیم در آنجا بیاموزیم …

انشا با موضوع معلمی

این معلم است که ما را با کلمات آشنا میکند،

و فرق روشنایی و تاریکی مهربانی و ظلم نفرت و محبت را به ما می آموزد .

او به ما یاد میدهد که چگونه در زندگی فردی مفید باشیم

و با تلاش و کوشش باعث پیشرفت جامعه خود شویم .

او ما را با دنیای بزرگ آشنا میکند،

و تاریخ گذشتگان را به ما می آموزد تا از آن درس عبرت بگیریم،

و ما را با کوهها و دریا ها آشنا میسازد تا استقامت و عظمت را بیاموزیم .

و ما همیشه تشنه یادگیری هستیم ……

نتیجه گیری :

انسانها در طول زندگی احتیاج به یک معلم و راهنما دارند،

تا شمع راهشان گردد و آنها را از نادانی و جهل دور سازد .

پس بدانید که معلم شخص بزرگ و محترمی است که باید او را دوست بداریم،

و از گفتار و رفتار او درس زندگی بیاموزیم و فردی مفید برای کشور و ملتمان باشیم .

منبع :  انشا سرا

******************************************************************

انشا معلم (۴)

 

بیشتر بخوانید : 

انشا سیل | ۵ انشا و تحقیق درمورد سیل و سیل زدگان برای دانش آموزان

انشا کودکی من | ۱۲ انشا درباره خاطرات کودکی برای پایه های تحصیلی

موضوع انشا آزاد | ۳۰۰ موضوع پیشنهادی جالب برای انشا

انشا آزاد | ۱۰ انشا با موضوع آزاد به انتخاب خود دانش آموز

انشا ازاد | ۱۲ انشا با موضوع آزاد برای پایه های مختلف تحصیلی

انشا هدف زندگی | ۷ انشا در مورد هدف زندگی در قالب های مختلف

انشا ۱۳ آبان | ۳ انشا در مورد روز دانش آموز برای پایه های مختلف

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
گروه نویسندگان

انشا روز مادر | 7 انشا در مورد مادری و تولد حضرت فاطمه (س)

انشا روز مادر | 7 انشا در مورد مهر مادری به مناسبت روز مادر

به مناسبت نزدیک شدن به روز تولد حضرت فاطمه زهرا (س) و گرامیداشت روز مادر 7 انشا روز مادر با موضوع مادر ، مهر مادری و روز مادر + انشا و متن ادبی در خصوص میلاد دخت پیامبر اکرم حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها  را تقدیم حضور همه مادران ایرانی میکنیم امیداریم مفید باشد و از آن ها کمال استفاده را ببرید .

انشا ولادت حضرت فاطمه
انشا ادبی تولد حضرت فاطمه

 

انشا روز مادر (۱)

انشا درمورد روز مادر
انشا درباره ی روز مادر

 

انشا روز مادر شماره یک

موضوع انشا : خوشحال کردن مادر

مناسب پایه تحصیلی : چهارم - پنجم -هفتم - هشتم - نهم

قالب : ( زبان ساده - عادی )

بسم الله الرحمن الرحیم 

مقدمه :

انشای خود را به نام مادری آغاز میکنم که بی کرانگی رحمت خداوند تنها با دیدن مهر او باور کردنیست.

متن انشا:

از وقتی که خیلی کوچک بودم وقتی محبت های بی دریغ مادرم را میدیدم ، وقتی از زحمات شبانه روزی اش برای راحتی ما شرمنده میشدم ، وقتی نگاهم به نگاه همیشه نگران و منتظرش گره میخورد ، دلم میخواست راهی پیدا کنم تا مادرم را خوشحال کنم.

وقتی به روز مادر نزدیک میشدم دلم میخواست قلکم را بشکنم ، همه پول هایی که کم کم در قلک جمع کرده بودم را بیرون بیاورم و با آن هدیه ای برای مادرم بخرم تا لبخند رضایت و شادی را در صورت مهربانش ببینم.

انشا در مورد روز مادر و خوشحال کردن مادر 

اما حالا که کمی بزرگ تر شده ام میدانم مادرم برای خوشحالی نیازی به هدایای گران قیمت ندارد ، حتی راضی به این نیست که من پول هایم را برای خرید هرچند ناقابل برای او خرج کنم.

حالا که کمی بزرگ تر شده ام میبینم تنها وقتی میتوانم او را خوشحال کنم که به او محبت کنم . با او حرف بزنم و ساعت ها به حرف هایش گوش کنم.

حالا میفهمیم کافی است در هیاهو و شلوغی زندگی و درس و کار و دوستان ، 2 استکان چای تازه دم بریزم و کنارش بنشینم ، با هم چای بنوشیم ، بگوییم ، بشنویم و بخندیم .

همین که به جای این که همیشه وقت های آزادم را به بیرون رفتن و تفریح با دوستانم بگذرانم یک روز عصر با هم شال و کلاه کنیم و سر صبر قدم زنان تا پارک محله برویم . با هم هوایی تازه کنیم ، و قدم زنان برگردیم.

انشا در مورد خوشحال کردن مادر ها 

مادر ها حتما از خرید لباس و ظرف و گل خوشحال میشوند مثل همه ی آدم ها ، اما چیزی که واقعا نیاز دارند توجه و محبت ماست. همین که بدانند چقدر دوستشان داریم برای آنها کافی ست.

اما نه ، حالا که بیشتر فکر میکنم مادر ها برای خوشحال بودن و احساس خوشبختی به یک چیز دیگر هم سخت نیازمند هستند. آنها به دیدن خوشبختی ما نیازمندند . با خوشحالی ما شاد میشوند و با غم ما نگران و دلواپس. مادرها را دیدن خوشحالی و موفقیت های ما در درس و زندگی و کار و آینده است که از صمیم قلب خوشحال میکند.

مادرم ، قول میدهم ، برای شادی تو هم که شده خوب و شاد و موفق زندگی خواهم کرد.

نتیجه گیری 

کاش کودکی هیچ وقت از یادمان نرود . روزهایی که همه ی زندگی مان در کنار مادر ها میگذشت و هیچ کجا جز آغوش پر مهر مادر احساس آرامش نمیکردیم . کاش با بزرگ و بزرگتر شدن و با زیاد شدن دغدغه ها و مشغولیت های زندگی آنقدر بی رحم نشویم که مهر مادری را خاطر ببریم.

 

انشای روز مادر
انشای روز مادر ابتدایی

 

Happy mothers day cartoon

انشا برای روز مادر
موضوع انشا روز مادر

 

انشا روز مادر شماره دو

موضوع انشا : در مورد روز مادر انشا بنویسید.

مناسب پایه تحصیلی : ابتدایی ( سوم تا ششم )

قالب : ( زبان ساده و کودکانه )

مقدمه :

به نام خداوندی که مهربان تر از مادر است انشای خود را آغاز میکنم.

متن انشا:

من همیشه دوست دارم در روز مادر کاری بکنم که مادرم را خوشحال کنم.

مثلا دوست دارم برای او گل بخرم یا کاردستی درست کنم ،

یا پول هایم را چند هفته جمع کنم و وقتی زیاد شد با آن برای مادرم یک هدیه زیبا بخرم.

اما مادرم همیشه به من میگوید که نیازی نیست برای من کادو بخری.

و همین که بچه خوبی باشی و درس هایت را خوب بخوانی من از تو راضی هستم.

مادر ها خیلی زحمت میکشند . کارهای ما را انجام میدهند.

مثلا برای ما غذا درست میکنند . لباس های ما را میشویند و اتو میکنند.

 در خواندن درس ها به ما کمک میکنند.

وقتی مریض میشویم برای ما سوپ میپزند و به ما دارو میدهند تا ما زود خوب بشویم .

انشا در مورد روز مادر به زبان ساده کودکانه

اما من به خاطر این که مادرم کارهای من را انجام میدهد او را دوست ندارم .

بلکه به خاطر مهربانی هایش او را دوست دارم .

و مطمئنم هیچ کس در دنیا من را به اندازه مادرم دوست ندارد و نگران من نیست.

وقتی روز مادر میرسد من همیشه خیلی فکر میکنم که چطور میتوانم مادرم را بیشتر خوشحال کنم.

اما خیلی از کارها هست که من پول و توان انجام دادن آن را ندارم.

به خاطر همین است که دوست دارم زودتر بزرگ شوم و هر کاری میتوانم برای خوشحالی مادرم انجام دهم .

امیدوارم در آینده پدر و مادر عزیزم به من افتخار کنند.

نتیجه گیری:

ما هر کاری هم در روز مادر برای مادران خود انجام دهیم نمیتوانیم زحمات او را جبران کنیم . پس بهتر است تلاش کنیم ، خوب درست بخوانیم و فرزند خوبی در آینده برای والدین خود باشیم.

 

انشا از روز مادر
انشا به مناسبت روز مادر

انشا روز مادر (۳)

انشا در مورد مادرم
انشا در مورد مادر عزیزم

 

 

انشا روز مادر شماره سه

موضوع انشا : در مورد کلمه مادر و مهر مادری انشا بنویسید. 

مناسب پایه تحصیلی : ششم به بالا 

قالب : ( توصویفی ادبی )

مقدمه :

این انشا را از صمیم قلب تقدیم به دستان خسته و زحمت کش مادرانی میکنم که مهرشان با هیچ عشقی در جهان قابل قیاس نیست.

متن انشا:

مادر کسی ست که بی منت و بی دریغ نهایت مهرش را تقدیم فرزند می کند حتی اگر آن ها بی محبت باشند، و هر دفعه که فرزندان اشتباهی مرتکب می شوند آن ها را می بخشد و دوباره در آغوش می گیرد.

لحظه هایش را با دعا برای فرزندانش می گذراند و مدام برایشان نگران است.شادی او زمانی تکمیل می شود که فرزندانش شاد و خوشحال باشند.حضورش در خانه گرما بخش است و نبودنش فضای خانه را به مکان بی روح و سوت و کوری تبدیل می کند که نمی توان آن را تحمل کرد، و آغوش پر مهرش تمام دلهره ها و نگرانی های روز را از بین می برد.

زمان هایی است که از او دور می شویم و معنی دلتنگی را می فهمیم و با تمام وجود آرزو می کنیم کاش کنارمان بود.شاید بعضی از ما تا زمانی که مادرمان کنار ما است قدرش را ندانیم اما همین که او را از دست دادیم تازه متوجه می شویم که بخش بزرگی از زندگی مان از دست رفته و دیگر قابل برگشت نیست، و تمام اتفاقات ساده ی زندگی که هنگام بودنش اتفاق می افتد برایمان شکل رویا و آرزو را پیدا می کند.

مادر و عشق او با هیچ چیز و هیچ کس دیگر قابل مقایسه نیست، آرامشی که یک لبخند ساده ی او به ما می دهد را در هیچ جای دیگری نمی توان پیدا کرد.زمانی که در زندگی دچار مشکلات می شویم و یا در کارهایمان شکست می خوریم اوست که ما را حمایت می کند و به ما انگیزه ی دوباره می دهد تا تلاش کنیم و موفقیت هایی در زندگی به دست بیاوریم.

همیشه این جمله را شنیده ایم که بهشت زیر پای مادران است. این جمله نشان دهنده ی بزرگی و عظمت، و همچنین جایگاه ویژه ی او نزد خداوند می باشد.مادر مسئول پرورش و تعلیم و تربیت فرزندان می باشد، اگر ما انسان های خوبی باشیم در واقع نتیجه ی تربیت صحیح مادر است.

نتیجه گیری:

خداوند متعال و ائمه ی اطهار در احادیث بارها، ما را به نیکی به پدر و مادر سفارش کرده اند و این موضوع مسئولیت سنگینی بر عهده ی ما می گذارد تا همیشه تلاش کنیم با کارهای خوب، ذره ای از محبت آن ها را جبران کنیم.اما متاسفانه اگر ما تمام عمرمان را صرف خدمت و محبت به مادرمان کنیم باز هم نمی تواند تنها گوشه ی کوچکی از زحمات مادر را جبران کند.و در آخر، واژه ها بسیار کوچک تر از آن هستند که او را آن طور که شایسته است، توصیف کنند. امید است همه ی ما فرزندان خوبی برای مادرانمان باشیم.

انشا در مورد مادر پایه هفتم
انشا در مورد مادر به زبان ساده

 

انشا روز مادر (۴)

انشا در مورد مادر با مقدمه بدنه نتیجه
انشا در مورد مادر با رعایت مراحل نوشتن

 

انشا روز مادر شماره چهار 

موضوع انشا : علت نامگذاری روز مادر

مناسب پایه تحصیلی : پایه های تحصیلی بالاتر از ششم

قالب : ( تحقیق - مقاله )

مقدمه :

روز مادر روزی است که در تمام فرهنگ ها ، ادیان و ملیت ها گرامی داشته میشود . در ایران این روز همزمان با سالروز میلاد دخت پیامبر اکرم حضرت فاطمه زهرا سلام الله و در جهان در روز 8 مارس است . در این مقاله قصد داریم علت و فلسفه نامگذاری روز زن و روز مادر در ایران و جهان را مقایسه کنیم.

متن انشا:

همانطور که میدانید در ایران  روز میلاد حضرت علی«علیه‌‌السلام» نماد روز پدر و روز مرد، یعنی یک الگو برای تمام مردان جهان، که مرد باید اینگونه باشد، پدر باید اینقدر از خودگذشتگی و فداکاری و مروت داشته باشد.

روز دختر به یاد حضرت معصومه«سلام‌الله‌علیها» یعنی دختر باید تا این حد پاک و عفیف بماند، تا این‌حد کسب معارف کند که مقامی بسیار بالا از عرفان و اخلاق و اسلام کسب کند.

و اما در مورد روز زن ، این روز در ایران با سایر کشورهای جهان متفاوت است!

روزی که ما آن را به رسمیت می‌شناسیم، روز میلاد حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها» است، روز بیست جمادی الثانی، اما این روز در جهان از سال 1975 در سازمان ملل، هشتم مارس به‌عنوان «روز جهانی زن» برسمیت شناخته شده است و یونسکو نیز در سال 1977 آن را به عنوان «روز جهانی زن»، به رسمیت شناخت.

بسیار مشتاق بودم که علت این نامگذاری را بدانم، چون علت نامگذاری در جهان قدری متفاوت از ایران است،

پس باید علتی وجود می‌داشت که هشت مارس در جهان، روز زن شود!

علت نامگذاری 8 مارس به عنوان روز زن

وقتی تاریخچه‌ی روز زن در جهان را خواندم، به این نتیجه رسیدم که این‌روز اولین روزی است که زنان کارگر کارگاه‌های پارچه‌بافی و لباس دوزی در نیویورک آمریکا که خواهان افزایش دستمزد، کاهش ساعات کار و بهبود شرایط بسیار نامناسب کار شدند، تظاهرات کردند، هرچند که ناموفق بود اما اولین اعتراض بود!

اما این سوال برایم ایجاد شد که گرامی‌داشت چنین روزی به چه مناسبت است؟

اولین باری که زنان به صورت گروهی دست به اعتراض زدند و خواهان برابری شدند؟

فقط همین!

اما وقتی در آن دوران به تحقیق و بررسی می‌پردازیم و شرایط اجتماعی و سیاسی آن‌ها را در مقابل این تظاهرات می‌سنجیم، جایی که هویت زن بودن هیچ ارزشی نداشته و از طرف دیگر برای کارخانه‌ها به عنوان یک نیروی ارزان محسوب می‌شده، که حق هیچگونه اعتراضی را نداشته است کار چندان ساده‌ای نبود و باید این روز سمبل و نماد مقاومت بر علیه هرگونه ظلم و بی‌عدالتی بر علیه زنان باشد اما این ‌همه تحول و تغییر در جهان، در مقایسه با روز زن در ایران (میلاد حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها») رنگ می‌بازد.

علت نامگذاری روز میلاد حضرت زهرا به عنوان روز زن

شکوه و عظمت الگوی زنان مسلمان، حضرت زهرا«سلام‌الله» آنقدر بالا و زیباست که هر مقایسه‌ای در مقابل شان ایشان ناقص و ابتر می‌شود، از همان دوران کودکی، دوران ازدواج و حتی لحظات شهادت ایشان برای تمام زنان و حتی مردان جهان نکته و درس دارد و قابل تحقیق و بررسی است، معدنی است که به پایان نمی‌رسد.

هنگامی که به لحظه به لحظه زندگانی فاطمه زهرا«سلام‌الله‌علیها» می‌نگریم، درمی‌یابیم که فاطمه«سلام‌الله‌علیها» دارای شخصیت والای الهی و انسانی و شبیه رسول خدا«صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم» در تمام جهات است و مانند بودن او در اصل وجود، حقیقتی است که با توجه به بیانات پدر بزرگوارش جایی برای ابهام و تردید نیست.

اضافه بر مانند بودن او به رسول خدا«صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم» که خود قرینه‌ای کامل و تام بر اسوه بودن اوست، قرائن دیگری وجود دارد که تأئید بر الگو بودن او می‌نماید به عنوان نمونه:

عایشه و دیگران از پیامبر«صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم» روایت کرده‌اند که آن حضرت فرمود:

"ای فاطمه !  بر تو بشارت باد؛  که خدای متعال تو را بر زنان جهانیان و بر زنان اسلام که بهترین دین است، برگزید."

رسول اسلام «صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم»  دخترش فاطمه «سلام‌الله‌علیها»  را گرامی داشته و به نیکویی ستوده است. تمجید از آن بانوی بزرگ، نه به جهت آنست که او فرزند آن حضرت بوده و عاطفه پدری موجب شده که دخت گرامیش را به خوبی و نیکی بستاید و صفات نیکی را به او نسبت بدهد، بلکه ستودن فاطمه بر اساس حقیقت او و ظهور صفات و کمالات معبود در روح او بوده است. او عظیمه و مطهره است. مدح رسول خدا «صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم»  از او، آشکار کردن حقیقت موجود در اوست . خداوند پیامبر اسلام «صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم» و ائمه را بر رجال عالم اختیار نمود و آنها را انسانهای کامل و الگو و حجت بر همه قرار داد، به همین نحو، فاطمه «سلام‌الله‌علیها» را الگو و حجت بر تمام مردم جهان – اعم از زن و مرد – قرار داد؛ اقتدای به او، اقتدا به رسول خدا «صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم» و ائمه معصومین می‌باشد.

نتیجه گیری:

با مقایسه دلیل و فلسفه نامگذاری روز زن در ایران و جهان ،حال قضاوت با شما، کدام روز زن، بیست جمادی‌الثانی یا هشت مارس!

انشا درباره مادر
انشا درباره مادرم

 

 

انشا روز مادر (۵)

انشا درباره مهربانی مادر
انشا درباره مادر فرشته مهربان

 

انشا روز مادر شماره پنج

موضوع انشا : در مورد میلاد حضرت فاطمه (س)

مناسب پایه تحصیلی : ششم ، هفتم ، هشتم و نهم

قالب : ( متن ادبی )

مقدمه :

به نام خالق زیبایی ها ، با تبریک میلاد کوثر پیامبر (ص) این انشا را آغاز میکنم

متن انشا:

آسمان آینه ای شده است تا تصویر فرشته فرود آمده در خانه محمد صلی الله علیه و آله را در آغوش گیرد؛

تصویر دختری که فرشتگان، گرداگردش حلقه زدند تا مبارک ترین روز از روزهای آفرینش را به جشن بنشینند.

کوثر، بانوی همیشه لحظه‌ها، آمده تا مشرکان، بولهب وار انگشت حیرت بر دهان برند و از وهم خویش باخبر شوند.

کوثر آمد و جاری شد در جری زمان و با زلالی خویش، درخت عشق را آبیاری کرد.

جاری شد تا منفورترین انسانهای روزگار را زیر آسیاب کلام خود، از پای درآورد.

جاری شد و آمیخت با اشکها و ناله‌های علی و آن گاه، کوثر، همه تن گریه شد در بیمناک ترین لحظه هایی که خواهد آمد.

بگذار پدر ببوسد گونه هایی را که روزی روزگاری سایه ارغوانی کینه‌ای بر آن می افتد!

بگذار نوازش کند پدر، چشمانی را که روزهای نه چندان دور، در غم پروازهای مکرّر، در غم مظلومیت همسر بارانی می شوند!

آرام باش کودکم؛ فاطمه، آرام باش که زمانه، ناآرام ترین لحظه‌ها را برای تو تدارک دیده است.

آرام باش در آغوش مادر!

حالا کوثر، همچنان جاری است. جریان دارد در رگهای هزار و چهار صد ساله من، تو، و ما.

کوثر همچنان جاری است، در بلندترین قله‌های اندیشه تا آبیاری کند همچنان درخت عشق را.

نتیجه گیری:

فاطمه، زیباترین نام جاری در ذهنم، با آمدنش، چشمی را لبخند می آفریند و چشمی را به اشک می نشاند.

فاطمه علیهاالسلام ، خوش آمدی!

انشا درباره مادر با مقدمه
انشا درباره مادر به زبان ساده

 

انشا روز مادر (۶)

انشا درباره مادر ساده
انشا درباره مادر کلاس هشتم

انشا روز مادر شماره شش

موضوع انشا : انشا در مورد مادر 

مناسب پایه تحصیلی : سوم تا هفتم

قالب انشا : ( زبان ساده وادبی)

مقدمه :

به نام خداوند بخشنده مهربان انشای خود را ور مورد مادر مهربانم آغاز میکنم .

متن انشا:

مادرم ، جانم ، مهربانم . میخواهم با تو سخن بگویم :

مادرم، مادر خوبم، من مهربانی و گذشت را از تو یاد گرفتم.

تو بهترین مادر دنیا هستی و من احساس خوشبختی می کنم که تو را دارم.

دوست دارم همیشه کنار تو باشم، وقتی از مدرسه به خانه می آیم و تو را می بینم خیلی خوشحال می شوم و زمانی که مرا بغل می کنی به من آرامش می دهی.

مادر خوبم تو هر روز زحمت می کشی و برای من غذاهای خوشمزه آماده می کنی، غذاهایی که تو درست می کنی خوشمزه ترین غذای دنیاست.

همه ی بچه های از خوبی مادرهایشان می گویند، من هم از خوبی تو می گویم و دوست دارم همه بدانند من چه مادر خوب و مهربانی دارم. تو همیشه به من کمک می کنی تا درس هایم را بیش تر و بهتر یاد بگیرم، از تو ممنونم.

بعضی وقت ها مرا دعوا می کنی اما اشکالی ندارد، چون همه ی مادرهایی که بچه هایشان را دوست دارند همین کار را انجام می دهند تا آن ها کم تر اشتباه کنند و همیشه کار درست را انجام دهند.

مادر مهربان من، وقتی مریض می شوی من خیلی غصه می خورم و ناراحت می شوم و دوست دارم تو همیشه خوب باشی و هیچ وقت مریض و ناراحت نباشی.

دوست دارم بچه ی خوبی باشم تا تو را خوشحال کنم، ببخشید اگر بعضی وقت ها تو را اذیت می کنم و تو ناراحت می شوی، اما تو مهربان و بخشنده هستی و همیشه مرا می بخشی و دوست داری.

نتیجه گیری:

مادر عزیزم میدانم نمیتوانم حتی گوشه از زحمات تو را جبران کنم. اما بدان که تو را خیلی دوست دارم و می خواهم همیشه کنار من باشی مادرم.

مقاله تولد حضرت زهرا
انشا درباره تولد حضرت زهرا

انشا روز مادر (۸)

انشا در مورد ولادت حضرت زهرا
انشا درباره ولادت حضرت زهرا

 

انشا روز مادر شماره هفت 

موضوع انشا : انشای ادبی در مورد تولد حضرت فاطمه سلام الله علیها 

مناسب پایه تحصیلی :هفتم - هشتم - نهم - دهم 

قالب : ( ادبی )

تولد، لحظه‌ى آغاز زندگى آدمى نیست، آغاز فصلى نو در تاریخ اوست.

پیش از تولد، پیشگویی‌ها و ریشه‌ها هستند، پیشگوییهایى بسانِ آبستنى ابرها قبل از آن که ببارند.

در زندگى زهرا علیهاالسلام، رازهایى است گشوده و رازهایى سر به مهر، همچون مرواریدى در صدف، خفته در بستر دریاچه‌اى زلال.

جستجوگر آغاز زهرا، درمى ماند، نمى تواند آغاز و ریشه ها را بیابد.

پیشگوییها و سرآغازهاى این حضور بانوانه براى تمام بانوان تاریخ.

تنها محمد صلى اللَّه علیه و آله و سلم است که راز فاطمه را مى داند، راز آغاز، ظهور و ریشه ها را.

همه چیز از یک میوه در بهشت آغاز شد.

از سیب و گلابى و از هر آنچه که در آن سرزمینِ جاودانه در دوردست روییده است؛

جهانى که جز پیامبران کسى آن را کشف نکرد.

فاطمه از آنجا آمد، دوشیزه اى از بهشت، «پَرى زمینى»، آن گونه که محمد صلى اللَّه علیه و آله و سلم وى را نامید.

هنگام معراج، زهرا زاده شد در لحظه هایى دور از زمینِ پُر جاذبه، دور از ثقل مادّه.

آنجا، نطفه کودکى بسته شد که به زودى در زمین متولّد مى شد.

عناصر سازنده‌ى او زمینى و ملکوتى بودند، گِلى آغشته با عطر مینو، عناصرى از نور آسمانى.

آیا همین راز آن نیست که هرگاه محمد صلى اللَّه علیه و آله و سلم دلش هواى بهشت مى کند زهرا را مى بوسد؟

عطرِ زهرا، عطر بهشت است، عطر سیب، عطر گلابى، بوى خوش نخل و همه ى میوه هاى جاودانه.

انشا در مورد تولد حضرت فاطمه
انشا درباره تولد حضرت فاطمه

 

انشا روز مادر

 

تعدادی از متن های این نوشته برگرفته از سایت خوب تبیان هستند. جهت رعایت کپی رایت .

مقاله درباره تولد حضرت فاطمه
مقاله در مورد تولد حضرت فاطمه

 

بیشتر بخوانید : 

انشا مادر | 10 انشا مورد مادر و لالایی مادر (ساده و ادبی)

نقاشی روز مادر | 70 نقاشی و رنگ آمیزی درباره روز مادر برای کودکان

خوشحال کردن مادر | چگونه با مادر مان رابطه دوستانه ای داشته باشیم ؟

پروفایل روز مادر | 40 عکس برای تبریک روز مادر و زن 2019

عکس نوشته روز مادر | 33 عکس پروفایل برای تولد حضرت زهرا و روز زن

ست مادر و دختر | 50 مدل فوق العاده زیبای ست مادر و دختر 2017

تاریخ دقیق روز مادر سال 1397 | تاریخ روز زن سال در سال 97

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
گروه نویسندگان

انشا اذان | 10 انشاء درباره صدای اذان برای دانش آموزان پایه های مختلف

انشا اذان | 10 انشاء درباره صدای اذان برای دانش آموزان پایه های مختلف

صدای اذان برای ما مسلمانان آوایی ملکوتی است از جانب خدا ، دعوتی است روزانه به سمت رحمت بی کرانش و یاد آوری است که ما را از گرفتاری ها و مشغله ها بیرون میکشد و به سمت هدف حقیقی زندگی فرامیخواند . به همین جهت موضوع انشا اذان ، صدای اذان و موذن مضوعی معمول در نگارش انشا و تحقیق در مدارس است ، ما هم برای کمک به دانش آموزان و مربیان 7 انشا با موضوعات مربوط به اذان نوشته و گرد آوری کرده ایم که در این مطلب تقدیم حضور شما عزیزان و دوستان دلبرانه ای خواهیم کرد. با ما همراه باشید.

انشا اذان

انشا اذان (۱)

انشا اذان شماره یک 1 

موضوع انشا : انشا کوتاه و ساده در مورد اذان با مقدمه و نتیجه گیری

مقدمه : 

این انشا را با یاد و نام خداوند آغاز میکنم .

خداوندی که نشانه های مهربانی اش در همه جای جای هستی دیده میشود و صدای زیبای اذان یکی از این نشانه هاست .

متن انشا :

وقتی به دنیا می آییم اولین جملاتی که در گوشمان زمزمه میشود اذان است .

وقتی کودکی هستیم ساده ترین جملاتی که پدر و مادر ها به ما یاد میدهند جملات ساده و کوتاه اذان است .

وقتی بزرگتر میشویم و غرق در کار و درس میشویم و گاهی از یاد خداوند غافل میگردیم صدای اذان به ما یاد آوریم میکند که موقع نماز است .

وقتی گرفتاریم و به خاطر مشکل و گرفتای مضطرب و بی قرار هستیم صدای اذان به ما آرامش و قوت قلب میدهد چون خدا هست.

اذان از تولد تا مرگ با ما همراه است و به ما یادآوری میکند که خداس هست : « الله اکبر» و چه چیز بهتر از یاد بزرگی خداوند میتواند ما را آرام کند؟

این که وقتی در کار و درس و بی پولی و بیماری و هزار گرفتاری دیگر وقتی فکر میکنیم در این جهان تنهای تنهای هستیم و هیچ یاوری نداریم

صدای اذان به ما یاد آوری میکند که دنیا کوتاه است و تنها محلی است برای گذر و جهانی دیگر محل آرامش ابدی ماست .

به ما یاد آوری میکند که خدا از همه مشکلات ما بزرگتر است.

به ما یاد آوری میکند پیامبر مهربانی همچون محمد مصطفی صل الله علیه و آله داریم که رحمت خداوند برجهانیان است

و هر لحظه میتوانیم به در گرفتاری به او متوصل شویم

و وقتی بین درست و غلط زندگی سرگردان شده ایم از راه و روش او در زندگی پیروی کنیم .

به ما یاد آوری میکند که امامانی داریم از نسل علی علیه السلام که بهترین پیشوایان عالمند . پس چرا باید ترسان و غمگین شویم ؟

اذان ما را به رستگاری حقیقی فرامیخواند . آن هم نه به آرامی و با تاخیر

به ما میگوید به سوی رستگاری «بشتابید » که دنیا کمتر از چشم به هم زدنی خواهد گذشت و فرصت بسیار اندک است.

نتیجه گیری :

در پایان انشای خود از خداوند مهربان سپاسگذارم که حتی وقتی من به خاطر گرفتاری های زندگی از یادش غافل میشوم او من را فراموش نمیکند . شاید اذان صدای ملائکه پروردگار است که من را صدا میزند . چون او خالق من ، بهترین دوستم و تنها تکیه گاه من در زندگی است . من را برای نماز و عبادتش صدا میزند، چون مرا دوست دارد با آنکه از من بی نیاز است. 

انشاء اذان

انشا درمورد اذان پایه نهم
موضوع انشا اذان کلاس نهم

انشا راجب اذان
انشا از اذان

انشا اذان (۲)

انشا اذان شماره دو 2 

موضوع انشا : تاریخچه اذان - ارزش موذن در کلام ائمه 

مقدمه :

تاریخچه اذان در اسلام به زمان رسول خدا بر می گردد. در ابتدای ورود پیامبر بزرگوار اسلام به مدینه مسلمانان دور هم جمع شده بودند و برای چگونگی از اوقات نماز چاره اندیشی می کردند. هر کسی نظری می داد. اما چون ایده های آنها به نوعی تقلید از مذاهب دیگر بود،پذیرفته نشد. تا اینکه جبرییل بر پیامبر شعار اذان را ابلاغ کرد. رسول خدا(ص)نیزازعلی (ع) خواست که کلمات اذان را به بلال بیاموزد و از همان زمان بلال،غلام سیاه پوست آزاد شده تازه مسلمان به صورت رسمی مؤذن شد .

متن انشا :

به دلیل اهمیت اذان،مؤذن نیز به سبب اینکه ذکر و یاد خداوند متعال را در قلب ها زنده می کند و انسان را به استفاده ازآن ثمره و بهره ای که خداوند متعال،برای مؤمنان در نماز قرار داده است دعوت می کند،ارزشی والا دارد.

چنان که امام رضا(ع) از پیغمبر (ص) نقل می کنند که فرمود:

در قیامت مؤذنان ازهمه مردم سر افراز ترند. مؤذن بهترین یاورانسان است تا او بر فرایض خود تنبه پیدا کند. چون گاهی اشتغالات زندگی و ابتلائات مادی چنان انسان را سر گرم می کند که حتی از انجام واجباتش نیز غفلت می کند. در چنین شرایط، کسی که انسان را متوجه غفلت خود می کند، برانسان حقوقی پیدا می کند.

امام سجاد(ع) حق مؤذن را در رساله حقوق این چنین بیان می کند:

“و اما حق اذان گو این است که بدانی او خدایت را به یاد تو می آورد و تو را به حظ و نصیبی که داری،دعوت می کند و او بهترین یاور و کمک تو درانجام واجبی است که خداوند به عهده تو نهاده است. پس او را بر این کار سپاس گوی،همچنان که نیکو کاری را نسبت به خدا سپاس می گویی و باید بدانی که او نعمتی خدادادی است و باید با نعمت خدا خوشرفتاری کنی و در هر حال شکرگزار نعمت های الهی باش.”

انشا در مورد اذان ادبی
انشا در مورد اذان مقدمه

امام صادق(ع) در باره ارزش معنوی و پاداش و اجری که خداوند برای مؤذن قرار داده است،می فرماید:

“خداوند برای مؤذن تا آنجا که چشم کار می کند و می بیند و تا وقتی صدایش بلند است،غفران و آمرزش قرار داده و هر تر و خشکی که صدای او را می شنود،اورا تصدیق می کند. هرکس در مسجدی که مؤذن در آن اذان گفته،نماز بخواند،مؤذن در نماز او سهم دارد و هر کس که با اذان او توجه کرده،نماز بخواند،او نیز در قبالش حسنه می گیرد.”

ارزشهایی که برای این عمل بسیار ساده و هدایتگر ذکر شده است نشان می دهد خداوند به کسی که اذان می گوید اجر و پاداش فوق العاده مقرر کرده است و امام سجاد(ع)از آن به عنوان یک نعمت یاد می کند برای کسی که با صوت زیبای خود بانگ اذان را سر می دهد.

نتیجه گیری :

با توجه به این روایات است که در می یابیم حق مؤذن ،حقی است که ادای آن بر ما واجب شده تا ارزش اذان را نیز عمیق تر درک کنیم. ای معبود من ای ارام جانم مرا بخوان,بخوان تا به دعوتت لبیک گویم ودیدارهرزمانی که صدایم کنی آسمان هفتم تنهای تنها فقط من وتو. پیشکش معشوق حقیقی ام .

انشا در مورد اذان

انشا در مورد اذان برای پایه نهم
انشا در مورد اذان کوتاه

انشا در مورد اذان پایه هشتم
انشا زیبا در مورد اذان

انشا در مورد اذان (۱)

انشا اذان شماره سه 3 

موضوع انشا : صدای اذان از گل دسته مسجد نغمه جان بخش ملائکه  - انشا ادبی در مورد اذان و نماز

مقدمه :

حال که پس از شنیدن نغمه جان بخش اذان چون پرنده ای سبکبال دل به آسمان عشقت می سپارم آرام وآسوده جان دست هایم را به سوی آسمان تو بالا می آورم ونیت دیدار تو را می کنم .به گفت وگو باتو می نشینم. ستاره های قلبم چشمک زنان نوید بهشت رامیدهندانگار صدای اشنایی گوش جانم رامینوازد.صدایی که بذرعشق و معرفت رادر کویر وجودم میکارد وامیدبه رحمت حق را در دلم زنده میکند.

متن انشا :

اری! اذان صدای ملایکه های خداست که خوش امد می گویند به نمازگزاران و بالهای خود را بر زمین می گسترانند تا فرش زمینیانی باشد که دعوت حق را لبیک گفته اند . نماز! اری واژه ی نماز که می شنوم پیمانه وجودم  از لطف و رحمت حق لبریز می شود و غنچه های وصل در باب وجودم شکوفا می شود چرا که نماز مشق عارفان و عاشقان است ، نماز نور دیده ی اهل یقین است. نمازچشمه جوشان و زلال توحید و معرفت است و نماز وسیله عروج انسان به معراج است.

وقتی به نماز می ایستم با شنیدن " بسم الله الرحمان الرحیم" ،گل امیدهمچون خنده ای برجانم می نشیند وبا شنیدن والضالین گناهانم برایم تداعی میشوند واشک خوف از چشمانم می بارد.

موضوع انشا درباره اذان
انشا درباره اذان پایه نهم

نورایمان در دلم تابیدن می گیرد و شوق وصل سراسر وجودم را فرا. دلم را آزاد از هر قیدوبندی به طرف آسمان پرواز می دهد تا حرم امن الهی شود چرا که خداوند خود گفته است که در قلب شکسته جای دارد دستانم را همچون مناره های مسجد رو به آسمان بلند می کنم و به بالهای فرشتگان پیوند می زنم تا مرا با خود به نوروروشنای هستی ببرند.وقتی به نماز می ایستم خودرا غرق در دریای لطف وکرامت الهی می بینم وحوض کوچک دلم لبریز ازباران وجود واحسان خداوند میشود وسراچه قلبم منور از نور حق میگردد .

آنگاه که در لحظه های تنهایی وبی کسی شکوفه نام خداونداز لبانم میتراود واز خویش رها میشوم وهاله ای ازعشق وروشنایی وجودم را فرا میگرد .چه زیباست لحظه ی نجوای با حق ،چه زیباست لحظه سبز رهایی از خویشتن و به خدا پیوستن ،چه زیباست سر نهادن بر خاک عشق و بندگی وغرق دریای حق شدن ،چه زیباست اشکهایی که از فرط گناه از گوشه چشم ،خود را به زیرمی اندازند تا به دریای جوشان حق برسند و چه زیباست ثانیه هایی که دل با نام ویاد خدا ارام می گیرد .

الهی بانگ اشنای اذانت مرا از گلدسته های عشق ومعرفت به سوی سجادهای از رازو نیاز می کشاند تا لحظه ای تاریک گمراهی را بگذرانم وصراط مستقیم را برگزینم وتو را به وحدانیت و یگانگی تسبیح گویم خواهم که حسنات ونیکی دنیا وآخرت را عطایم فرمایی و رهایی از اتش دوزخ را نصیبم سازی. خدایا! تو همانی که در مقابل فرشتگان به بندگانت مباهات می کنی که بندگانم به نماز ایستاده اند، تو همانی که جان تشنه ی هر مسلمانی را با نام خودت سیراب می گردانی.

نتیجه گیری :

خدایا تو ارامش دل بی قرارانی، تو نور شب ظلمانی عاشقان وسالکانی.

الهی پس کویر خشکیده ی جان مرابا چشمه زلال نماز ابیاری کن تا دشت سبز اذان با ندای ا…اکبر،

ابتدا ما را به توحید و یگانگی خداوند فرا می خواند و یاد آور می شود که همه خلق و فرمان آفرینش از آن خداوند است،

مشیت او سبب هستی است و او دارای بزرگترین صفات عالیه است.

پس از آن گواهی به رسالت رسول خدا(ص)می دهد که دلسوزانه آموزه های الهی را به مردم ابلاغ نمود.

آن گاه یاد آور می شود که نماز بهترین عمل است

که رستگاری را در پی دارد. از این رو از مردم می خواهد که در اجابت این دعوت شتاب کنند.

انشا در مورد اذان نهم

مقاله درباره اذان
انشا درباره صدای اذان

انشا در مورد اذان (۲)

انشا اذان شماره چهار 4 

موضوع انشا : اذان یادآوری قرار ملاقات ما با خدا

مقدمه :

اذان در که در کوچه و خیابان شهر پخش میشود یاد آور یک قرار ملاقات مهم است ،

قرار ملاقاتی که از سمت خالق برای مخلوقاتش معین شده است . در این انشا در مورد این قرار ملاقات مهم با شما صحبت میکنم. 

متن انشا :

صبح زود است و هنوز گرگ و میش صبح، چون صدای اذان را می شنوم خواب از چشمانم رخت بر می بندد

یاد قرار ملاقاتم می افتم قرار ملاقاتی که در یک طرف عبدی کوچک و در طرف دیگر مولایی بزرگ قرار دارد.در چنین ملاقاتی که حتما هم بسیار سرنوشت ساز و مهم است، عجله نکردن اشتباهی بس بزرگ به شمار می آید.از جایم بر می خیزم و قصد وضو می کنم.هنگامی که قطرات آب را بر روی صورتم می ریزم، در ژرفای ذرات آب، معبود را می بینم . معبودی که خالق و آفریننده همه چیز است.

هنگامی که آب این مایه ی طهارت بخش را بر دستانم می ریزم، امید وارم که دیگر از این دست کار خطا بر نیاید.هنگامی که پاهایم را مسح می کشم با تمام وجود به دنبال این هستم که دیگر این پا ها به جایی نروند که در آنجا ذکر و یاد معبودم نباشد.بعد از آنکه از وضو فارغ شدم به سمت سجاده ام می روم و آن را به آرامی باز می کنم .

انشا درباره اذان همراه با مقدمه
انشا درباره اذان متن کوتاه

ناگهان عطر گل یاس کل فضا را در بر می گیرد .عطری که در اعماق آن قدرت خالق نهفته است. معبودی که بر همه چیز و همه کس تسلط کامل داردو آفریدگاری که قدرت مطلق است.هنگامی که شروع به اقامه گفتن می کنم با هر تکبیر گویا دری از توحید به روی من باز می شود.چون اشهد ان لا اله الا الله می گویم گویا نه تنها این جمله بر زبان من جاری می شود بلکه اعماق وجودم و ذره ذره تنم نیز همه با هم بانگ تهلیل سر می دهند. وقتی که اقامه را پایان می برم باتکبیری ملاقات خود را با معبودم شروع می کنم.

با تکبیری که در آن عشق به خدا نهفته است نماز خود را آغاز میکنم تا  انتهای نماز که آن وقت خداحافظی و وداع فرا می رسد . همواره وداع ها سخت و دردناک بوده و اکنون نیز هست اما هیچ وداعی سخت تر از وداع با کسی نیست که او را از عمق دل و جان دوست داری . با دلی تنگ و پر از اندوه سلام می دهم :

السلام علیک ایها النبی و رحمه الله و برکاته

السلام علینا و علی عباد الله الصالحین

السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

و ملاقات من با معبودم به پایان می رسد .

نتیجه گیری :

اذان یک یاد آوری و تذکر برای قرار های ملاقات 5 گانه ای است که من با خدا دارم و یاد آوری این مطلب است که او همواره در کنار من است و همواره یار و محافظ من .تنها اوست که از رگ گردن به من نزدیک تر است. اما ای پروردگار من !هر چه گویم از تو کم گفته ام ! ای خدایی که خود را به ما شناسانیدی و شیوه سپاسگزاری از خودت را به ما آموختی و در های علم پروردگاری ات را به روی ما گشودی و ما را به اخلاص ورزیدن در توحید خودت رهنمون گردانیدی و از شک ناباوری نگاه داشتی .

پروردگارا ! ما را در توحید و شناخت و ستایش خودت همواره پا برجا و مستحکم قرار بده و در های رحمت خود را به روی ما بگشای،و اما خدایا! ظهور آقا و مولا و سرورمان را هر چه زودتر نزدیک بگردان و مقدمات ظهورش را مهیا ساز و ما را از یاران و پیروان راستین حضرتش قرار بده.

انشا درباره اذان

انشا درباره اذان با مقدمه
انشا درباره اذان کوتاه

انشا درباره اذان مقدمه داشته باشد
انشا درباره اذان نتیجه گیری

انشا درباره اذان (۱)

انشا اذان شماره پنج 5 

موضوع انشا : صدای اذان از تولد تا پایان زندگی - مفهوم اذان 

مقدمه :

اذان صدایی است که از بدو تولد در گوش ما خوانده شده است و هر روز نیز به آن گوش می دهیم. آیا به صدای اذان صبح گوش کرده اید؟ لذت بخش ترین صدایی است که در سکوت گرگ و میش به گوش می رسد. . .

متن انشا :

صدای بانگ خوش اذان که روزانه پنج بار طنین انداز روح بشریت می شود و با صدای در امدن اذان مردم از جای خود بلند می شود و وضو می گیرند و یا به صدا در امدن اذان مردم از جای خود بلند می شود و وضو می گیرند و یا در خانه به صورت فرادی و یا در مسجد به صورت جماعت نماز خود را می خوانند و دست به دعا به سمت پروردگار می برند و طلب مغفرت و امرزش می کنند.

صدای اذان حتی یک ثانیه در تمام دنیا قطع نمی شود.ان هم به دلیل این است که زمین گرد است و ساعت طلوع و غروب خورشید در جای جای جهان متفاوت است.بنابراین در هیچ جایه دنیا صدای اذان قطع نمی شود و دائما در حال نواخته شدن می باشد.

اذان که با بزرگی خداوند شروع می شود و بابزرگی خدا و نبود هیچ معبودی جز او به اتمام می رسد و در این راه برای به صدا در اوردن اذان خیلی از پیامبران و انسان های بزرگ تمام تلاش خود را کرده اند و جان خود را در این میان از دست داده اند تا همیشه اذان به صدا در بیاید تا شاید حتی یک نفر از خواب غفلت برخیزد و دست از گناه بکشد.

اذان یکی از هشدارهای بسیار دلنشین و خوش صدای پروردگار می باشد تا یاداور شود برای مردمی که چشم از حقایق دنیا بسته اند و کورکورانه زندگی می کنند و روزانه پنج بار و در یک سال ۱۸۲۵ بار این هشدار را به صدا می اورد و این نشان از فرصت های زیاد پروردگار است که بنده ی خود می دهد تا که شاید از راهی اشتباه خود باز می گردد و در مسیر درست و الهی قدم بر دارد.

نتیجه گیری :

ما مسلمانان کشور ایران هستیم و مانند سایر کشورهای مسلمان بانگ اذان همیشه نواخته می شود و مانیز باید اذان و نماز و نماز و قران را بخوانیم تا شاید رستگار شویم.

موضوع انشا اذان

موضوع انشا اذان کلاس نهم
موضوع انشا درباره اذان

موضوع انشا برای اذان
موضوع انشا با اذان

انشا درباره اذان (۲)

انشا اذان شماره شش 6 

موضوع انشا : انشا ادبی در مورد اذان و معانی و مفاهیم آن 

مقدمه :

به نام خداوندی که ما را فراموش نمی کند ، و حتی واجباتی مثل نماز و روزه را قرار داده است تا با یاد آوری او رنگی بهتر و زیباتر به زندگی خود بدهیم و با یاد او از بدی ها بپرهیزیم و به سوی خوبی بشتابیم . همانند آنچه در اذان میگوییم " حی الی الصلاه ، حی علی خیر العمل " انشای خود را با یاد او آغاز میکنم. 

متن انشا :

خود را چون قطره ای در دریای بیکران مهر ورحمتت حس می کنم ،  جانم از عشق دیدارت لبریز است .تاکنون چنین حس زیبایی نداشتم . امروز که می نویسم واذان را برلب از جانم می خوانم زیباترین حال را دارم حسی معنوی ، حسی چون رود های  روان که از دریای مهربانی تو سر چشمه می گیرند با شنیدن  ذکر

 " لا اله الا اله " 

هر چیز دنیوی بار دیگر ارزشش را برایم از دست داد .

از هرچه وابستگی بود رها شدم آن چه را تا امروز دوست داشتم ودر گوشه ای از قلبم برایش جای خاصی باز کرده بودم کوچک وبی ارزش شد ؛ چون نام تورا شنیدم و خواندم جز تو کسی برایم نیست که اینچنین با ارزش باشد . می دانم این خداهای دروغین که انتظار معجزه از آن ها داشتند پوچ وبی ارزش اند وتنها تویی که خدای منی تورا می ستایم که ستایشت آرام روح و جان من است و حال پس از شنیدن این نغمه جانبخش چون پرنده ای سبکبال دل به آسمان عشقت می سپارم آرام وآسوده جان دست هایم را به سوی آسمان تو بالا می آورم و نیت دیدار تو را می کنم .

به گفت وگو باتو می نشینم ای بهترین معبود من ! جانم را با نور یادت همواره شاداب وتازه ومعنوی گردان دیگر چه غم دارم وچه کم ؟!وای برمن اگر نتوانم آن بنده ی شایسته ای باشم که تو می خواهی !وقتی این سه شهادت را می شنوم ومی خوانمئ که تو خدایم

موضوع انشا راجب اذان
موضوع انشا درباره صدای اذان

 اشهد انّ محمداً رسول الله، اشهد ان محمداً رسول الله 

 ” اشهد انّ علیا ولی الله ، اشهد انّ علیاً ولی الله ” 

محمد (ص) پیامبرم و علی ( ع ) ولی و سر پرستم است حس عجیبی به من دست می دهد ؛ حس پرنده ا ی که از قفس تنگ خودش رها می شود ودر آسمان عشقش به پرواز در می آید .

 "حی علی صلاه "

شتاب به سوی نماز . شتاب زباتز موذن می خواند  آری شتاب به سوی خوبی ها ، به سوی عشق وبه سوی معشوق ازلی و ابدی .این شتاب زیباست و لازم و واجب .می شتابم تابر سجاده ی مهربانیت بنشینم و برای تو  بگویم واز تو بخوانم

” حی علی الفلاح ، حی علی الفلاح”

شتاب  برای چه ؟ آری رستگاری رستن از دنیا و مادیات رستن از خود هایی که مرا احاطه کرده اند ؛ خودبینی ها ، خودپرستی ها خود شیفتگی ها وهزاران خود هایی که نمی گذارند به تو برسم پای قلبم را در زنجیر می کنند پس می شتابم تا برهم از آ ن ها وبرسم به یکی که آن تویی این است رستگاری

انشا درباره صدای اذان
انشا درباره ی صدای اذان

میشنوم ” حی علی خیرالعمل ، حی علی خیرالعمل ”

احساس می کنم و باورم این است که شتاب هایی را که فرمانم می دهی شتاب های لذت بخشی است واین بار شتاب برای بهترین کارها آری می دانم به این کار که مرا خواندی بالاتر از هر کاریست که در دنیا دارم وانجام می دهم بهترین کاریست که نه برای جسمم بلکه می توانم برای ساختن روح و جانم انجام دهم  کاری پر از خیر معنوی  پر از زیبایی اخروی آه چه احساس خجسته ایست

” الله اکبر ، الله اکبر ”

و بار دیگر باوری دوباره که تو بار دیگر آن کلام زیبا راشنیدم باعظمتی ، بزرگی ، بزرگتر از پندارهای ما وچه ستودنی است این بزرگی ات

نتیجه گیری :

خداوندی تو بزرگی و بزرگی ات ستودنی است ، از تو درخواست میکنم نماز و عبادات دیگر ما را هر چند ناچیز و نادرست و مایه شرمساری ما باشد به عظمت و کرم خود بپذیری و هرگز و حتی یک لحظه ما را به خود وانگذاری.

موضوع انشا درباره ی اذان

موضوع انشا صدای اذان مسجد
انشاموضوع اذان با ساختارش

انشا صدای اذان (۱)

انشا اذان شماره هفت 7 

موضوع انشا : صدای اذان را دوست دارم

مقدمه :

من عاشق صدای ملکوتی اذانم و آنچه میخواهم در این انشا بنویسم

علت دلبستگی به این نوای آسمانی است ، پس به نام خداوند منان انشای خود را آغاز میکنم .

متن انشا :

صدای ملکوتی اذان موذن ازگلدسته های فیروزه ای مسجد محله پر کشیده

و آرام آرام بر جان عاشق دیدارم نشست بار دیگر آرامشی گرفتم

و کام جانم شیرین شد از حلاوت آری تو بزرگی ، بزرگتر از آن چه در ذهن وعقل ما بگنجد

الله اکبر ، الله اکبر

 این نوای روحبخش،  تو بزرگی و من حقیر در برابر این همه عظمت و بزرگواری آماده ام

تا بر سجاده ی عشقت بنشینم ونیازم را باتو راز گویم ؛

نیاز تو را داشتن ، تورا خواستن و با تو بودن

هر کلام اذان مرا بیشتر از پیش از خود بیخود می کند

.وقتی موذن می خواند:

اشهد انّ لا اله الا الله، اشهدانّ لا اله الاّ الله

 به خود می آیم  بله منم ؛

من که باز شهادت به یگانگی وبی همتایی تو می دهم به اینکه جز تو خدایی ندارم .

حس می کنم هر بار که اذان می شنوم مفهومی تازه و پر معناتر از این ذکر می فهمم

و می گویم وای بر من اگر گاهی تورا با غفلتم فراموش می کنم .

من که شهادت می دهم جز تو خدایی نیست

پس چگونه می توانم به جز تویی امید ببندم

انشا وقتی صدای اذان را میشنوم
انشا درباره صدای اذان

حال عجیبی دارم در خود غرقم که با ز می شنوم؛

 اشهد انّ محمداً رسول الله، اشهد ان محمداً رسول الله 

چقدر این شهادت دادن را  پدوست دارم !

احساس خوب اینکه مسلمانم و محمد پیامبرم است ۵ مرتبه با زبانم و هزاران هزار بار با دلم اورا نام می برم

آه چه زیبا ست مسلمانی

 ” اشهد انّ علیا ولی الله ، اشهد انّ علیاً ولی الله ” 

نام علی را که می شنوم بند بند وجودم از اشتیاق می لرزد

واز اینکه نام مولایم زینت بخش جان و روحم گردیده سپاس می گویم

نتیجه گیری :

اذان برای من تنها یادآوری باری خواندن نماز نیست ، بلکه تکرار عباراتی است که با گفتن آن انگار روحی تازه به کالبد مسلمانی ام دمیده میشود ، به خودم یاد آوری میکنم که خدایی دارم و پیامبری مهربان و امامانی بزرگوار و از تکرار و تکرار و تکرار این جملات دلم گرم میشود و آرام میگیرد. به همین خاطر است که عمیقا دلبسته صدای زیبای اذانم . 

انشا صدای اذان

انشا صدای اذان پایه نهم
انشا صدای اذان نهم

انشای صدای اذان
انشای صدای اذان مسجد

انشا صدای اذان (۲)

انشا اذان شماره هشت 8 

موضوع انشا : خاطره من از اذان 

مقدمه : 

صدای اذان برای من یک خاطره شیرین را یادآوری میکند که تاثیر زیادی روی زندگی و نماز خواندن و عبادات من داشته است ، امروز میخواهم با بیان آن خاطره نظر خودم را پیرامون نماز و اذان با شما در میان بگذارم.

به نام خداوند بخشنده مهربان

متن انشا :

نصف شب بود داشتم با تبلتم ور میرفتم که یهو صدای اذان رو شنیدم . ساعت ۴.۴۵دقیقه بود … میخواستم برم نماز بخونم که احساس کردم یه چیزی داره جلومو میگیره‌. اذان هنوز تمام نشده بود و من هم دو دل بودم که نماز بخوانم یا با تبلتم ور برم .

صدای اذان حی الصلاه حی الصلاه
بشتابید به سوی نماز .به شتابید به سوی نماز

حی الفلاح حی الفلاح
بشتابید به سوی رستگاری .بشتابید به سوی رستگاری

اذان تمام شد و من تبلتمو کنار گذاشتم و در همین حال که نشته بودم به فکر فرو رفتم و یه خاطره ی رو به یاد اوردم .

که یه روز عصر دم در خونه داشتیم بازی میکردیم

و پدر و پدر بزرگم هم کنار در نشته بودن سرگرم صحبتشون بودن .

مسجد نزدیک بودو هر روز مغرب موذن مسجد از کنار در خانه ما رد میشد

و با پدر و پدر بزرگم احوال پرسی کرد ولی اون روز موذن نرسید اذان بگه

انشا ساده در مورد اذان
متن انشا در مورد اذان

و کسی هم نبود که اذان بگه همه منتظره اذان بودن که پدر بزرگم بهم گفت برو پسرم اذان بگو

و من خیلی استرس داشتم اولین باری بود که میخواستم اذان بگم

حس خیلی خوبی داشتم ، احساس سبکی و نشاط میکردم

رفتم اذان گفتم و از اون روز به بعد همیشه در خونه مینشستم که اگه حاج رسول نرسید برا اذان برم اذان بگم

خلاصه این خاطره اینه که ما بچه ها باید از دوران کودکی به دنبال نماز عبادت خداوند باشیم

و هر موقع اذان داده میشه با دقت کامل گوش کنیم و ساکت باشیم سعی کنیم

که در حین اذان در دلمان تکرار کنیم و همیشه یه قدم از شیطان جلوتر بباشیم

و نزاریم که شیطان در نماز خواندن جلوی مارو بگیره. اذان تمام شده بود و من بلند شدم

رفتم نمازم و خوندم و اون روز تونستم از شیطان جلو بزنم و همه ی نمازامو بخونم

و اون روز رو با احساس لذت بخشی که داشت بگذرونم بعد از نماز با خیال راحت خوابیدم.

نتیجه گیری :

همه ما در طول روز مشغولیت هایی داریم ولی وقتی اذان گفته میشود به ما تذکر داده میشود که وقت اذان است و به قول شهید مطهری « به نماز نگو کار دارم به کار بگو وقت نماز است » اذان و بخش آن از گلدسته های مساجد به ما یاد آوری میکند که اهمیت نماز بیش از کارهای روزمره است و باید به سوی کارهای خوب و از جمله نماز " شتافت "

این انشا از سایت انشا سرا با کمی تغییرات بازنشر شده است .

خاطره موذن و اذان گویی

انشا در مورد بانگ اذان
انشا در مورد اذان برای کلاس نهم

انشا اذان (۱)

انشا اذان شماره نه 9 

موضوع انشا : اذان و معنی و مفهوم اذان به زبان ساده 

مقدمه :

اهمیت اذان از این جهت است که به انسان یادآوری میکند که خدا بزرگ است و خدایی جز خدای یکتا وجود ندارد و گواهی میدهد به فرستادش حضرت محمد(ص) و ولی خودش حضرت علی (ع) و دعوت میکند به سوی نماز و اعلام میکند که راه رسیدن به رستگاری نماز است و بهترین کارهاست و دوباره به بزرگی خدا و یکتا بودن خالق هستی تأکید میکند و هرمرتبه دوبار تکرار میشود که شاید بار اولش را نشنیدند ولی از بار دوم غفلت را کنار بگذارند . با علم به اهمیت اذان انشای خود را در باره اذن آغاز میکنم.

متن انشا :

معنی کلمه اذان یعنی آگاه کردن،  فراخواندن هم معنی میدهد

و عبادتی ست که از جانبه خداوند یکتا به پیامبر(ص) وحی شده است که انسان را به زمان اقامه نماز فرابخواند و آگاه کند ،

چون انسانها خود نمیتوانند تشخیص دهند که چه ساعتی از شبانه روز ، زمان اقامه نماز است

برای همین در شهرها و محله هامساجدی بنا شدن که این متن زیبا توسط اشخاصی در مساجد با صدایی رسا خوانده شود

تا به گوش تمام ساکنین اطراف آن برسد که به این افراد مؤذن میگویند.

البته خواندن اذان واجب نیست ولی بهتر است که خوانده شود

یعنی مستحب است و بعد از اذان اقامه خوانده می شود و موذن باید عادل و بینا باشد و صدای

رسا و بلندی داشته باشد و به اوقات نماز کاملا آگاهی داشته باشد

اولین موذن اسلام بلال حبشی بود , که به دستور پیامبر در مدینه اذان گفته است .

گفته می شود پیامبر برای فراخوانی مردم برای جنگ بدر نیز از اذان استفاده کرده اند .

معمولا مسلمانان بعد تولد نوزاد در گوش او اذان می گویند ، البته در گوش راست نوزاد اذان و در گوش چپ اقامه ، این رسم

یکی از سنتهایی که از زمان پیامبر تا به امروز هم رواج دارد .

دلیلش هم اینکه اولین کلماتی که نوزاد به گوشش میرسد خبر از عظمت و بزرگی خدای یکتا باشد

و همچنین پیامبر فرمودند این کار نوزاد را از شر شیطان در امان میدارد .

نتیجه گیری :

انشای خود را ذکر یک حدیث به پایان میبرم 

امام صادق (ع) فرمود:

وقتی اذان و اقامه گفتی ،دوصف از فرشتگان ،پشت سرتو به نماز می گزارند و اگر تنها اقامه گفتی ،یه صف از فرشتگان پشت سرتو نماز می خوانند .

و همچنین روایت شده است که ” کسی که اذان را بشنود و بگوید آنچه را که مؤذن می گوید ، روزی او افزون می شود .”

انشا اذان به زبان ساده 

انشا درباره اذان کوتاه
انشا درمورد صدای اذان

انشا اذان کلاس نهم
انشا نهم صفحه 21 اذان

morabbee.ir

انشا اذان شماره ده 10

موضوع انشا : صدای اذان 

متن انشا :

گوش کن این صدارامیشنوی ؟

این صدای خداست که با بنده اش سخن میگوید یا صدای بنده است که با خدایش رازونیاز میکند؟؟!

الله اکبر الله اکبر ؛ اشهدان لااله الاالله ؛

این کلمات چه دلنشین هستند واژه هایی که زمان چشم گشودنت به جهان در گوشت نواخته می شود

و توبا ان خو میگیری و هرزمان که ان را میشنوی ارامش به وجودت نفوذمیکند.

هنگامی که مشکلات سد راهت می شوند باشنیدن الله اکبر لبخند بر لبانت می اید  ومی گویی خدا بزرگ است؛

هر زمان که میشنوی اشهدان محمد رسول الله(ص)و اشهدان امیرالمومنین علیا ولی الله با افتخار می گویی من مسلمان هستم و شهادت میدهم که محمدرسول خداست و علی امیر مومنان است .

نوایی که وقتی می شنوی دست از گناه کردن می کشی ،چون این خداست که به تو می گوید بشتاب به سوی رستگاری و بشتاب به سوی بهترین عمل . صدایی که وقتی به گوشت میرسد با وضو گرفتن خودرا پاک میکنی و به سپاس و ستایش پروردگارت می پردازی و شهادت می دهی که خدایی جز خدای یگانه وجود ندارد و چه زیباست این عبادت خالصانه و صدایی که نامش «اذان»است.

موضوع انشا صدای اذان 

انشا درمورد اذان نهم
انشا درمورد اذان کلاس نهم

انشا موذن (۱)

انشا های جمع آوری شده در نوشته ( بجز انشا اول که در دلبرانه نگاشته شده است )  از سایت ها و وبلاگ های زیر گرد آوری شده اند ، البته با کمی ویرایش و تغییرات . عرض کردم جهت رعایت کپی رایت و رضایت صاحبان سایت : )

enshay.blog.ir  aftabir.com  tahghighestan.ir  hidoctor.ir

انشا موذن (۲)

 

مطالب مرتبط : 

انشا ازاد | 12 انشا با موضوع آزاد برای پایه های مختلف تحصیلی

انشا آزاد | 10 انشا با موضوع آزاد به انتخاب خود دانش آموز

انشا هدف زندگی | 7 انشا در مورد هدف زندگی در قالب های مختلف

انشا شغل | 7 انشا در مورد انتخاب شغل و میخواهید در آینده چکاره شوید ؟

انشا آینده | 5 انشا در مورد آینده ، شغل آینده ، سفر به آینده و آینده نگری

انشا مادر | 10 انشا مورد مادر و روز مادر و لالایی مادر (ساده و ادبی )

انشا ایران | 7 مقاله و انشا درباره ایران ، پرچم ایران و با موضوع ایران وطن من

انشا در مورد دوست | 10 انشا درباره دوستی ،دوست خوب و خصوصیات یک دوست خوب

انشا رودخانه | 8 انشا در مورد گذر رودخانه + رودخانه از زبان خودش + توصیف رودخانه

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
گروه نویسندگان

انشا شب یلدا | 10 انشا ادبی ، فارسی ، انگلیسی و کودکانه در مورد شب یلدا

انشا شب یلدا | 10 انشا ادبی در مورد شب یلدا برای پایه های مختلف تحصیلی

شب یلدا و آداب و رسوم کهن آن انقدر بین ما ایرانی ها محترم و عزیز است که دوست داریم این رسم دوست داشتنی را نسل به نسل به کودکان خود منتقل کنیم . این است که با معملین و اولیا دانش اموزان با تعیین موضوع انشا شب یلدا و یا کاردستی و نقاشی در مورد ان تلاش میکنند کودکان را به معانی و مفاهیم و فسفله رسم و روسوم شب چله آشنا کنند ما هم در دلبرانه برای کمک به دانش آموزان و اولیا آنها مجموعه چندیدن انشا از ساده تا دشوار برای پایه های مختلف تحصیلی آماده کرده ایم ( هم به زبان فارسی هم انگلیسی ) که تقدیم میکنیم امیدواریم اگر در مورد این مطالب موضوعی به نظر شما رسید با ما در میان بگذارید.

انشا شب یلدا

انشا شب یلدا (۱)

 

انشا شب یلدا شماره یک 

موضوع انشا شب یلدا : خاطرات شب یلدا - شب یلدا خود را چگونه گذراندید؟

مناسب پایه تحصیلی : سوم چهارم پنجم ششم 

قالب انشا: ساده و کودکانه 

مقدمه :

من شب یلدا را دوست دارم و به من در این شب خیلی خوش میگذرد و میخواهم در مورد این که شب یلدا چه کارهایی انجام میدهیم برای شما انشا بنویسیم .

انشا در مورد شب یلدا کوتاه
انشا در مورد شب یلدا برای کودکان

من دوست دارم با بچه ها بازی کنم و با آنها بخندم و شاد باشم

به همین خاطر مهمانی ها را خیلی دوست دارم مثل شب یلدا و عید دیدنی که همه فامیل دور هم جمع میشوند.

اینطوری هم پدر و مادر ها دور هم جمع میشوند و با هم صحبت میکنند و میخندند

و هم ما بچه ها میتوانیم با هم بازی کنیم .

بعضی وقت ها بزرگتر ها مثلا مادر بزرگ یا پدر بزرگ برای ما بچه ها قصه و خاطره تعریف میکنند.

و به ما خوراکی های خوشمزه تعارف میکنند .

مثلا به ما انار دانه شده و هندانه و آجیل و شیرینی و شکلات میدهند .

بعضی وقت ها ما بچه ها انقدر خوراکی های خوشمزه در شب یلدا میخوریم که دلمان درد میگیرد.

من شب های یلدا خیلی به یاد کسانی میافتم که فقیر هستند و نمیتوانند از میوه ها و آجیل خوشمزه شب یلدا برای کودکان خود بخرند.

ول دلم خیلی برای بچه هایی که مثل ما در شب یلدا خوشحال باشند و بخندند میگیرد.

من دوست دارم وقتی بزرگتر شدم به همه بچه های فقیر کمک کنم و برای آنها لباس و خوارکی خوشمزه بخریم تا آنها هم شاد باشند.

یلدا اولین شب زمستان است و زمستان چون خیلی سرد است ما باید حواسمان به بچه های فقیر و بیمار باشد.

نباید خودمان چند دست لباس داشته باشیم ولی بچه های فقیر هیچ لباس گرمی نداشته باشند.

نتیجه گیری :

خوب است حالا که شب یلدا میشود و ما به خاطر این همه نعمت خدا شکرگزار هستیم به یاد کودکان فقیر باشیم و به آنان کمک کنیم .

تا خداوند از ما راضی باشد و همیشه به ما نعمت های خوب بدهد. این بود انشای من در مورد شب یلدا

انشا در مورد شب یلدا ساده
انشاء در مورد شب یلدا

انشا شب یلدا (۱)

انشا شب یلدا شماره دو 

موضوع انشا شب یلدا : انشا و تحقیق در مورد شب یلدا به زبان انگلیسی و آداب و رسوم آن

مناسب پایه تحصیلی : پایه های ششم و هفتم به بالا

قالب انشا: تحقیق به زبان انگلیسی در مورد شب یلدا 

 

مقدمه :

'The sight of you each morning is a New Year

Any night of your departure is the eve of Yalda'

(Sa'adi)

به روی تو هر بامداد نوروزیست

شب فراق تو هر شب که هست یلداییست

(سعدی)

انشا شب یلدا به زبان انگلیسی
انشا درباره شب یلدا به انگلیسی

Yalda, a 5000-year-old Night

‘Shab-e Yalda’, also known as ‘Shab-e chelleh’, (in English: Yalda Night) celebrated on December 21st or 22nd has great significance in the Iranian calendar. It was one of the most important celebrations in ancient Iran 5,000 years ago and continues to be celebrated to this day. It is the eve of the birth of Mithra, the Sun god, who symbolized light, goodness and strength on earth. Shab-e Yalda is a time of joy.

یلدا، شبی به بلندای 5000 سال

شب یلدا، یا شب چله، که هر ساله در شب اول دی ماه، 21 یا 22 دسامبر، جشن گرفته می شود، از جایگاه ویژه ای در گاهنامه ایرانی برخوردار است. این جشن یکی از ارزشمندترین جشن های ایران باستان، از 5000 سال پیش بوده و هم چنان جشن گرفته می شود. شب یلدا شب پیش از زادروز میترا، خدای خورشید (مهر)، می باشد که نماد روشنایی، خوبی، و نیرو روی زمین است. شب یلدا شبی است برای شادمانی.

انشا انگلیسی درباره شب یلدا
انشا انگلیسی درمورد شب یلدا

Yalda is a Syriac word meaning birth. Iranians used the term ‘yalda’ specifically with reference to the birth of Mithra. As the longest night of the year, the Eve of Yalda (Shab-e Yalda) is also a turning point, after which the days grow longer. In ancient times it symbolized the triumph of the Sun god over the powers of darkness.

یلدا واژه ای سریانی به معنای زادروز است. ایرانیان این واژه را به طور ویژه به خاطر زادروز میترا به کار برده اند. شب یلدا، که بلند ترین شب سال نیز می باشد، یک نقطه چرخش است که پس از آن روزها بلندتر می شوند. در زمان های قدیم، همین بلندتر شدن روزها نشان از پیروزی خدای خورشید بر نیروهای اهریمنی بود.

انشا شب یلدا انگلیسی
انشای شب یلدا به انگلیسی

On Shab-e Yalda, families gather at the house of parents or grandparents to spend the night eating delicious foods, nuts, fruits, and reading Hafez poems. In some areas it is believed that forty varieties of edibles should be served during the ceremony of the night of Chelleh. During Shab-e Yalda, fruits such as watermelon and pomegranates; and nuts like pistachio, almond, walnut, and dried seeds are served.

در شب یلدا، خویشاوندان در خانه پدر و مادر یا پدربزرگ و مادربزرگ گرد هم می آیند تا شب را به خوردن خوراکی های دل پذیر، آجیل، میوه، و خواندن سروده های حافظ بگذراندد. در برخی از شهرها و روستاها، این باور هست که باید چهل گونه خوراکی در جشن شب چله برای پذیرایی از مهمان ها آماده شده باشد. در شب یلدا با میوه هایی هم چون هندوانه و انار؛ و آجیل هایی چون پسته، بادام، گردو، و دیگر دانه های خشکبار پذیرایی می شود.

انشا در مورد شب یلدا به انگلیسی
انشا در مورد شب یلدا به زبان انگلیسی

After dinner the older individuals entertain the others by telling them tales and anecdotes. Another favorite and prevalent pastime of the night of Chelleh is divination by the Dīvān of Hafez (fāl-e Hafez). Shab-e Yalda is a good opportunity to be with family members and friends, refresh old friendships and mend strained relations.

پس از شام، بزرگترها دیگران را با گفتن داستان ها و افسانه های کهن سرگرم می کنند. یکی دیگر از سرگرمی های رایج و برگزیده شب چله گرفتن فال از دیوان حافظ است. شب یلدا فرصت مناسبی برای گرد هم آمدن در کنار دوستان و خانواده، تازه کردن دوستی های کهن و بهبود دادن وابستگی های خویشاوندی است.

Because Shab-e Yalda is the longest and darkest night, it has come to symbolize many things in Persian poetry; separation from a loved one, loneliness and waiting. After Shab-e Yalda a transformation takes place - the waiting is over, light shines and goodness prevails.

شب یلدا بلندترین و تاریک ترین شب سال است، و از همین رو نماد چیزهای بسیاری در سروده های پارسی است؛ هم چون جدایی از یار، تنهایی و چشم به راه بودن. پس از شب یلدا، همه چیز دگرگون می شود (چشم به راه بودن به پایان می رسد و خوبی بر تاریکی چیره می شود).

نتیجه گیری :

longest night of the year will meet the sun and the warm kiss upon

for life when everything freezes. happy Yalda

بلندترین شب سال هم خورشید را ملاقات خواهد کرد و این یعنی

بوسه گرم خداوند بر صورت زندگی وقتی همه چیز یخ می زند. یلدا مبارک

انشا انگلیسی درباره ی شب یلدا
مقاله شب یلدا به انگلیسی

گرد آوری و بازنشر این انشا از دهکده زبان

انشا شب یلدا (۵)

انشا شب یلدا شماره سه

موضوع انشا شب یلدا : متن توصیفی ادبی شب یلدا 

مناسب پایه تحصیلی : ششم هفتم هشتم نهم دهم یازدهم

قالب انشا: متن ادبی توصیفی برای شب یلدا

مقدمه :

به نام خداوندی که دل ها را به هم نزدیک و مانوس میکند انشای خود را درمورد شیرینی و زیبایی شب یلدا آغاز میکنم که هر سال بهانه ای میشود برای در کنار هم بودن ما.

انشای زیبا برای شب یلدا
انشا توصیف شب یلدا

یلدا می آید شبى که در آن انار محبت دانه مى شود

و سرخى عشق و عاطفه، نثار کاسه هاى لبریز از شوق ما؛

شبى که طراوت هندوانه هاى تازه تابستان به سرماى دستان زمستان هدیه مى شود

و داغى نگاه هاى زیباى بزرگ ترها در چشمان کودکان اوج مى گیرد و بالا مى رود.

در ازدحام بشقاب هاى کوچک بلور، شیرینى صمیمیت ها و یکدلى ها، تقسیم مى شود

و کام هاى همه را شیرین مى کند.

انشا راجب شب یلدا
انشا شب یلدا

یلداى طولانى سال، بهترین مجال براى نیم نگاهى کوتاه به لحظه هاست؛

لحظه هایى که در سرعت عبور، خلاصه مى شوند و مى گذرند

و این گذشتن، بهترین پیام براى زیبا زیستن ماست؛

زیرا شیرینى در کنار هم بودن لبخندهاى امروز،

هزار بار بهتر از اشک حسرت ریختن بر مزار جدایى هاى فرداست.

یلدا بهانه اى است،

بهانه اى، تا ما از فرمان کانال هاى پر پیچ و خم سیم هاى ارتباطات بگذریم

و لحظه هاى قشنگ با هم بودن را به هیجان سریال هاى زندگى شیشه اى، بدل نکنیم.

نتیجه گیری :

یلدا نه به سرخی هندانه هایش زیبایی یافته است نه به شیرینی دانه های اناری ، یلدا شیرین است و زیبا چون کنار هم قرار گرفتن ما مثل کنار هم گرفتن دانه های یاقوت انار زیبا و دل انگیز است . یلدایتان از بودن درک نار عزیزانتان شیرین باد.

انشا ادبی کوتاه شب یلدا
انشاء برای شب یلدا

انشا شب یلدا (۹)

انشا شب یلدا شماره چهار

موضوع انشا شب یلدا : در مورد آداب و رسوم کهن شب یلدا چه میدانید؟

مناسب پایه تحصیلی : هفتم و هشتم به بالا

قالب انشا: تحقیق و انشا

مقدمه :

ایرانیان نزدیک به چند هزار سال است که شب یلدا آخرین شب پاییز را که درازترین و تاریکترین شب در طول سال است تا سپیده دم بیدار می مانند و در کنار یکدیگر خود را سرگرم می دارند تا اندوه غیبت خورشید و تاریکی و سردی روحیهٔ آنان را تضعیف نکند و با به روشنایی گراییدن آسمان به رخت خواب روند و لختی بیاسایند.

انشا درباره شب یلدا
انشا درباره شب یلدا برای دانش اموزان

در آیین کهن، بنابر یک سنت دیرینه آیین مهر شاهان ایرانی در روز اول دی ماه تاج و تخت شاهی را بر زمین می گذاشتند و با جامه ای سپید به صحرا می رفتند و بر فرشی سپید می نشستند. دربان ها و نگهبانان کاخ شاهی و همهٔ برده ها و خدمت کاران در سطح شهر آزاد شده و به سان دیگران زندگی می کردند. رئیس و مرئوس، پادشاه و مردم عادی همگی یکسان بودند. البته درستی این امر تایید نشده و شاید افسانه ای بیش نباشد.

ایرانیان در این شب باقی مانده میوه هایی را که انبار کرده بودند به همراه خشکبار و تنقلات می خوردند و دور هم گرد هیزم افروخته می نشستند تا سپیده دم بشارت روشنایی دهد زیرا به زعم آنان در این شب تاریکی و سیاهی در اوج خود است. جشن یلدا در ایران امروز نیز با گرد هم آمدن و شب نشینی اعضای خانواده و اقوام در کنار یکدیگر برگزار می شود. متل گویی که نوعی شعرخوانی و داستان خوانی است در قدیم اجرا می شده است به این صورت که خانواده ها در این شب گرد می آمدند و پیرترها برای همه قصه تعریف می کردند.

انشا درباره شب یلدا با مقدمه
انشا درباره شب یلدا کودکانه

آیین شب یلدا یا شب چله، خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوه های گوناگون است که همه جنبهٔ نمادی دارند و نشانهٔ برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند، این میوه ها که اغلب دانه های زیادی دارند، نوعی جادوی سرایتی محسوب می شوند که انسان ها با توسل به برکت خیزی و پردانه بودن آنها، خودشان را نیز مانند آنها برکت آور می کنند و نیروی باروی را در خویش افزایش می دهند و همچنین انار و هندوانه با رنگ سرخشان نمایندگانی از خورشید در شب به شمار می روند. در این شب هم مثل جشن تیرگان، فال گرفتن از کتاب حافظ مرسوم است. حاضران با انتخاب و شکستن گردو از روی پوکی و یا پُری آن، آینده گویی می کنند.

انشا درباره شب یلدا برای کودکان
انشاء درباره شب یلدا

انشا شب یلدا (۱۰)

انشا شب یلدا شماره پنج

موضوع انشا شب یلدا : انشا کوتاه در مورد دورهم بودن شب یلدا

مناسب پایه تحصیلی : ششم هفتم هشتم نهم

قالب انشا: ادبی - زبان ساده

مقدمه :

زمانی قرار بود تکنولوژی زندگی را ساده تر کند، رفاه را بیشتر کند و وقت بیشتری به ما بدهد اما در حقیقت با ما کاری کرده است که دیگر حتی برای خودمان وقت نداریم چه برسد به عزیزان و اطرفیانمان ، نه برای بزرگترهایی که رنج بزرگ کردن ما را متحمل شده اند نه برای کوچکترهایی که عاشقاشان هستیم. این است که در این آشفته بازار و دویدن های هر روزه در پی هیچ ، یلدا یک فرصت شیرین است برای دورهم بودن و من انشای خود را در اینباره آغاز میکنم.

انشا در مورد شب یلدا برای پایه
انشا در مورد شب یلدا با مقدمه و نتیجه

یلدا، بهانه اى است تا پندها و تجربه هاى ارزشمند پدربزرگ ها و مادربزرگ هایى را

که در پس وقت نداشتن ها و بى حوصلگى هاى کوچک ترها مدفون مانده اند، زنده کنیم.

یلدا، مجالى است براى تکرار هر آنچه روزگارى، سرمشق خوبى هایمان بوده اند

و امروز بر روى طاقچه عادت هایمان غبار مى گیرند و فراموش مى شوند.

مجالى است براى دیدن عزیزانى که تصویر و صدایشان در پس مشغله هاى زندگى رنگ باخته اند.

مجالى است براى نشستن لبخند بر لبان کودکان، در آغوش پر مهر بزرگ ترها.یلدا مجالى است؛

مجالى براى من، مجالى براى تو، تا همگى، لحظه هاى شیرین با هم بودن را تجربه کنیم.

نتیجه گیری :

یلدا را دریابید که شاید اگر این رسوم را نیز به دست فراموشی بسپاریم فرزندان و نوه های ما هرگز معنی خنده های عمیق جمعی ، بازی های دور همی ، خاطره گویی و خاطره شنیدن و اهمیت و احترام به بزرگتر ها را درک نکنند  یلدا را دریابیم چون با هم بودن غنیمتی که تا از دست نرود قدر آن را نخواهیم فهمید .

انشا درباره شب یلدا به زبان ادبی
انشا درباره شب یلدا ادبی

انشا شب یلدا (۳)

انشا شب یلدا شماره شش

موضوع انشا شب یلدا : انشا ادبی در مورد شب یلدا

مناسب پایه تحصیلی : هشتم نهم دهم یازدهم

قالب انشا: ادبی توصیفی

انشا درمورد شب چله
انشا ادبی شب چله

شب یلدا آخرین شب پاییز است. یلدا می آید و ثانیه ای دیرتر از شب های گذشته به پایان می رسد تا لحظه ای را مشغول خداحافظی با پاییزش شود.

مردم شهر هم در این شب به یادماندنی پاییز، در کنار خانواده شان گرم صحبت و میهمانی هایشان می شوند تا همراه یلدا، با آخرین شب پاییز وداع کنند. پاییز تمام می شود اما دانه های درخشان انار، بوی تازگی می دهند و هندوانه های قاچ خورده ای که میهمان لبخندهای شب نشینی می شوند. شب یلدا اگرچه سرد است، اما چنان دل را به یک دورهمی زیبا، گرم می کند تا آنقدر غرق شادی شویم که به یک باره نظاره گر قدوم سرد زمستان باشیم.

انشا شب چله
انشا درباره شب چله

زمان بسیار سریع می گذرد. یلدا هر چقدر هم طولانی باشد بالاخره به پایان خواهد رسید و جایش را به زمستان خواهد داد.ما در شب یلدا در کنار خانواده و دوستانمان گرم گفت و گو و شادمانی هستیم آنقدر بحث هایمان گرم می شوند که حساب زمان از دستمان می رود! چه شب یلدا و چه شب های دیگر، اگر مملو از عشق و محبت باشد شبی به یادماندنی و خاطره انگیز خواهد شد.

کتاب شعر حافظ هم در شب یلدا، زیبایی بخش دورهیمان می شود و شعرهای دلنشین آن، فرح بخش روحمان. خوش تر از تمام اینها، گوش سپردن به سخنان نغز و شیرین بزرگترهایمان است که با خاطرات زیبایشان فضای خانه را دوست داشتنی تر می کنند.

نتیجه گیری :

پاییز، فصل برگ ریزان، فصل زیبای خداست و شب آخرش، یلدا، پایان خوش آن است. و دیگر خواب عمیق درختان ادامه خواهد داشت تا آنکه زمستان هم جای خود را به بهار دهد و سرسبزی و نشاط، همه جا را فرا گیرد. پاییز، با برگ های رقصان زرد و نارنجی اش نشانگر آنست که هر فصلی از فصول خدا رنگ خاص خودش را دارد و زیباست.و چه زیباست که با جشن شب یلدا هم با شکر گذاری نعمت زیبایی های پاییز خود را به میهمانی پر نعمت و چشم نواز زمستان خداوند دعوت کنیم.

انشا در مورد شب یلدا
انشا در مورد شب یلدا با مقدمه

 

انشا شب یلدا (۸)

انشا شب یلدا شماره هفت

موضوع انشا شب یلدا : خاطرات شب یلدا کودکی

مناسب پایه تحصیلی : هشتم نهم دهم یازدهم

قالب انشا: خاطره گویی 

مقدمه :

شب یلدا های کودکی رنگ و بوی دیگری داشت درست مثل عید های کودکی ، ماه رمضان های کودکی ، اول مهر های کودکی ...

درست است که بچگی به همه چیز رنگ و بوی شیرینی میدهد ولی شیرینی شب یلدا ریشه های دیگری هم دارد که در این انشا به آن خواهیم پرداخت.

انشا برای شب یلدا
انشا شب یلدا ابتدایی

تابه حال از خود پرسیده‌اید که چرا شیرینی شب یلدای دوران کودکی را هنوز با خود دارید؟ هنوز تک تک داستانهای پدربزرگان و بزرگ فامیل را ازبر هستید؟ داستانهایی که دور کرسی گفته می‌شد و میوه این محفل تنها هندوانه‌ و سیبی بود که مادربزرگ‌ها از تابستان در صندوقچه نگه داشته بودند و آجیلش گردو و قیصی‌ها(زردآلوی پیوندی) خشک مانده از تابستان بود؟ هنوز شیرینی آن در کامها هست، همه اینها ساده بودند و بی‌پیرایه.

ساده‌بودن این محفل‌ها دلیل شیرینی و ماندگاری شبهای یلدای سالیان پیش است، اما این سادگی این روزها رنگ باخته است، تجملات به شبهای یلدا هم وارد شده و از این شبها تنها خاطرات گرانی در ذهن‌ها می‌ماند.

شب چله محفلی بود، برای حلقه ای رندانه و باب طنازی که خنده را چهره به چهره در بین کرسی نشینان توزیع می کرد.

صفت خنده رویی ،در این جمع به همه نسبت داده می شد و صورت های سرخ سرما زده با نیم خنده های دندانه دار، بسان انارهای ترک خورده مجمر وسط کرسی بودند.

انشا شب یلدا کودکانه
انشا شب یلدا کوتاه

اما پای تلویزیون که به وسط آمد،قصه ها و متل های مادر بزرگ و شاهنامه خوانی پدر بزرگ کنار کشیدند و صحفه های لامپی، هر کدام به وسع شان،جمع های کرسی نشینی را کاهش دادند.

بعد از تلویزیون ها، سرفه های گاه و بی گاه تلفن همراه هم در وسط حرف بزرگترها دور کرسی افتاد تا صدا به صدا نرسد و بچه ها،به جای شاهنامه به مسیج بازی و پیامک فرستادن بسنده کردند.

حالا نیز برای برخی از جوان ها، تمام شادباش های شب چله تنها به یک پیامک ختم شده است و این جمع بودن ها در چند، کلمه احساسی پیامکی خلاصه می شود،تازه اگر زبان فارسی پاس داشته شده باشد و کلمات،نصف و نیمه به دست مخاطب نرسیده باشد.

نتیجه گیری :

بیاد داشته باشید که حتی طولانی ترین شب نیز به خورشید می رسه. همه لحظه های پایانی پاییزتان پر از خش خش آرزوهای قشنگ

 

انشا شب یلدا (۴)

انشا شب یلدا شماره هشت

موضوع انشا شب یلدا : آداب و رسوم شب یلدا چیست ؟ در شب یلدا چه کارهایی باید انجام دهیم ؟

مناسب پایه تحصیلی : هفتم به بالا

قالب انشا: تحقیق در مورد شب یلدا و اداب و رسوم آن 

صدای پای «یلدا» می آید.فرزندان و نواده ها برای دیدار بزرگان خانواده بی قرارند. شب یلدا صدای پای «یلدا» آرام آرام به گوش می رسد، پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها خانه را برای استقبال از فرزندان می آرایند و فرزندان و نواده ها نیز از آن سوی برای دیدار بزرگان خانواده بی قرارند. مغازه های آجیل و میوه فروشی جنب و جوشی خاص دارد. هندوانه و انار است که روی دست می برند و سینی های مملو از هدایا که بنا به سنت کهن «شب چله ای» برایبهترین ها فرستاده می شود.

انشا شب یلدا را چگونه گذراندید
مقاله شب یلدا به زبان ساده

با نزدیک‌شدن به شب یلدا، شنیدن خاطرات مادربزرگ ها از بزرگ‌ترین شب سال، همیشه جذابیت‌های خاص خودش را داشته و دارد. امروز همیشه در شنیدن خاطرات، سخن از سال‌های دور به میان می‌آید. 50 سال قبل، 30 سال قبل یا حداقل 20 سال قبل اما در متن زیر علاوه بر سیری در خاطرات 20 تا 50 ساله برخی خاطرات به زمان‌های خیلی نزدیک تعلق دارند. وجود این خاطرات یک چیز را یادآوری می‌کند؛ اینکه این رسم هنوز که هنوز است، در میان مردم برقرار است و هر سال باعث زایش خاطراتی جدیدمی‌شود. امسال شب یلدا را با خاطرات دور و نزدیک به شب پرستاره خاطره‌ها تبدیل کنید.

یَلدا یا شب چلّه یکی از کهن‌ترین جشن‌های ایرانی است. در این جشن، طی شدن بلندترین شب سال و به دنبال آن بلندتر شدن طول روزها در نیم‌کرهٔ شمالی، که مصادف با انقلاب زمستانی است، گرامی داشته می‌شود. یلدا به زمان بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) گفته می‌شود. خانواده‌های ایرانی در شب یلدا، معمولاً شامی فاخر و همچنین انواع میوه‌ها و رایج‌تر از همه هندوانه را مهیا و دور هم صرف می‌کنند. پس از صرف تناولات، قصه‌گویی بزرگان خانواده برای دیگر اعضای فامیل و همچنین فال‌گیری با دیوان حافظ رایج است.

انشا شب یلدا دبستان
انشا شب یلدا به زبان ادبی

شب یلدا، نخستین شب زمستان و طولانی ترین شب سال است که ایرانی ها طی رسوم کهن خود، به دور یکدیگر جمع می شوند و ضمن دید و بازدید، خوراکی های خاصی مانند هندوانه، انار، آجیل و... را مصرف می کنند. در این شب، جوانان پای صحبت ها و قصه های بزرگسالان می نشینند و از لابه لای داستان ها و قصه هایی که از زبان این گنج های زندگی می شنوند، عبرت ها و درس های بی شماری برای خود می اندوزند. از جمله رسوم بسیار زیبا و پسندیده ایرانی در این شب که در اسلام نیز بسیار به آن سفارش شده، عیادت از سالمندان و بیماران است. ملاقات با خویشاوندان و دوستان و رسیدگی به احوال نیازمندان، به ویژه نیازمندان خویشاوند، از جمله آداب پسندیده و نیکویی است که در پرتو دستورات جامع و کامل اسلام، مردمان شریف ایرانی در شب یلدا و دیگر شب های طولانی و بلند زمستان به آن اهتمام می ورزند.

انشا شب یلدا کودکانه
انشا و تحقیق شب یلدا 

انشا شب یلدا (۷)

انشا شب یلدا شماره نه

موضوع انشا شب یلدا : خاطرات شب یلدا کودکی

مناسب پایه تحصیلی : هشتم نهم دهم یازدهم

قالب انشا: خاطره گویی 

شب یلدا (چله) آخرین روز آذر ماه، طولانی‌ترین شب سال، اول زمستان است.

شب یلدا که در اصطلاح به آن شب چله هم می گویند، یکی از کهن ترین جشن های ایرانیان است. این شب آداب و رسومی دارد که قرن هاست که در بین ایرانیان رواج داشته است، مردم ایران در شهرها و روستاهای مختلف با توجه به فرهنگ، آداب و رسوم ویژه‌ی خود شب چله را جشن می‌گیرند. در این شب طولانی همه ی اقوام نزد بزرگ طایفه ی خود می روند و پس صرف شام، تنقلاتی مثل میوه های زمستانی، آجیل میخورند و فال حافظ می گیرند.

شب یلدا فرصتی است برای دیدارهاست.

یلدا، بهانه اى است تا پندها و تجربه هاى ارزشمند بزرگان خاندان را که در پس وقت نداشتن ها و بى حوصلگى هاى کوچک ترها مدفون مانده اند، زنده کنیم.

یلدا، زمانی براى تکرار هر آنچه روزگارى، سرمشق خوبى هایمان بوده اند و امروز بر روى طاقچه عادت هایمان غبار مى گیرند و فراموش مى شوند.

مجالى است براى دیدن عزیزانى که تصویر و صدایشان در پس مشغله هاى زندگى رنگ باخته اند.

زمانیست براى نشستن لبخند بر لبان کودکان، در آغوش پر مهر بزرگ ترها.

یلدا یک روز از سال است که مجالى می دهد براى من و تو، تا همگى، لحظه هاى شیرین با هم بودن را تجربه کنیم.

تحقیق شب یلدا
تحقیق شب یلدا برای کودکان

انشا در مورد شب یلدا (۳)

انشا شب یلدا شماره ده

موضوع انشا شب یلدا : چه کارهایی خوبی میتوانیم در شب یلدا انجام دهیم؟

مناسب پایه تحصیلی : هفتم هشتم نهم دهم یازدهم

قالب انشا: تحقیق و مقاله در مورد شب یلدا

مقدمه :

وقتی صحبت از شب یلدا میشود بیشترین چیزی که ذهن ما به آن مشغول میشود ، و برای آن وقت و هزینه میکنیم خوراکی های خوشمزه است اما شب یلدا قابلیت انجام کارهای فوق العاده دیگری نیز دارد . من 6 مورد از کارهای فوق العاده در شب یلدا را در اینجا لیست کرده ام که با شما در این مقاله در میان میگذارم.

تحقیق شب یلدا کودکانه
تحقیق شب یلدا

۱_لباس های شاد بپوشید

از ترکیب رنگ های شاد و دلباز استفاده کنید. قبل از اومدن مهمون ها یه خوشگل سازی اساسی داشته باشین و سعی کنید توی بهترین و سر حال ترین حالت پیش بقیه ظاهر بشین.

۲_خوراکی های خوشمزه

از خوراکی های خوب و خوشمزه غافل نشید که این یکی ربطی به رسمی یا غیر رسمی بودن مهمونیتون نداره. معلومه که لذت تخمه شکستن و انار دون کردن با نزدیک ترین آدم های زندگیتون رو از دست نمیدین!

۳_موزیک شاد

با آهنگ های شاد و پر تحرک فضای اطرافتون رو خوشحال کنید.

۴_بقیه رو خوشحال کنید

از گپ و خنده و جوک های دسته اول، هرچیزی که به ذهنتون میرسه، استفاده کنید تا نقش خودتون رو توی خوشحال سازی اطرافیان انجام بدین. اگه هر یک نفر این کار رو انجام بده، میتونید تصور کنید چه شب خاطره انگیزی میتونه بشه؟

۵-حافظ بخونید و مشاعره کنید

حافظ خوندن میتونه کلی امید و روشنایی به جمعتون بده. از یه نفر که بهتر از پسش برمیاد بخواهید که براتون یه غزل بخونه، یا اگه همه موافق هستن، یه بازی مشاعره راه بندازین و اطلاعاتتون رو به نمایش بگذارید.

۶_خاطره تعریف کنید و آلبوم عکس ببینید

وقتی جمع صمیمی تره، آدم از اینکه عکس های قدیمش رو نشون بده و حالا شاید لو بده که قبلا یکی دو کیلو اضافه وزن داشته، ترس کمتری داره. دور هم عکس های یادگاری رو تماشا کنید و به خاطرات خوب و بد گذشته بخندید.

شتحقیق درمورد شب یلدا
تحقیق برای شب یلدا

تحقیق و انشا شب یلدا

انشا های شب یلدا مناسب برای پایه های تحصیلی :

  1. انشا شب یلدا کلاس سوم
  2. انشا شب یلدا کلاس چهارم
  3. انشا شب یلدا کلاس پنجم
  4. انشا شب یلدا کلاس ششم
  5. انشا شب یلدا کلاس هفتم
  6. انشا شب یلدا کلاس هشتم
  7. انشا شب یلدا کلاس نهم
  8. انشا شب یلدا کلاس دهم
  9. انشا شب یلدا کلاس یازدهم

انشا در مورد شب یلدا

مطالب مرتبط 

انشا در مورد شب یلدا | ۷ تحقیق و انشا کامل درباره شب یلدا و شب چله

سفره آرایی شب یلدا |روش های چیدن سفره یلدا به روش مدرن و سنتی

شب یلدا | تاریخچه و آداب و رسوم شب یلدا 

کاردستی شب یلدا | 22 مدل کاردستی کودکان برای شب یلدا

نقاشی شب یلدا | 60 نقاشی و رنگ آمیزی شب یلدا برای کودکان و نوجوانان

مرغ و انار شب یلدا | دستور پخت مرغ بریان با سس انار خوشمزه شب چله

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
گروه نویسندگان

انشا ایران | 7 مقاله و انشا درباره ایران ، پرچم ایران و با موضوع وطن

انشا ایران | 7 مقاله و انشا درباره ایران ، پرچم ایران و با موضوع ایران وطن من

انشا ایران و تحقیق و مقاله و متن ادبی در مورد ایران وطن عزیزمان موضوع این نوشته از دلبرانه است ، در این نوشته تلاش کرده ایم برای کمک و ایده دادن به دانش آموزان و اولیا ی آنها 7 انشا زیبا و متن ادبی با موضوع ایران ، پرچم ایران ، وطن و ... برای پایه های مختلف تحصیلی جمع آوری کنیم که در ادامه تقدیم حضور شما خواهیم کرد.

امیدوارم این مطلب برای شما مفید واقع شود . و گام کوچکی باشد تا از عشق به میهن عزیزمان ایران را از همان کودکی در قلب های کودکان خود بکاریم تا آنها را پیروان حقیقی راه شهدای ایران پرورش دهیم .

انشا ایران (۱)

انشا ایران

انش در مورد ایران میتواند با مضوعات زیر مطرح شود که ما حدالامکان برای این موضوعات یا مشابه آنها انشا یا مقالات یا متن های ادبی کوتاهی در ادامه تقدیم حضور شما خواهیم کرد :

  1. انشا ایران با موضوع : ایران را دوست دارم 
  2. انشا ایران با موضوع : ایران وطن من است 
  3. انشا ایران با موضوع : پرچم ایران و معنی رنگ های آن 
  4. انشا ایران با موضوع : حمایت از کار و کالای ایرانی
  5. انشا ایران با موضوع : متن ادبی در مورد ایران و زیبایی های آن 
  6. انشا ایران با موضوع : انشا در مورد ایران به زبان ساده و کودکانه 
  7. انشا ایران با موضوع : انشا کوتاه در مورد وظایف ما در مورد کشورمان
  8. انشا ایران با موضوع : انشا کوتاه در مورد وظایف ما در مورد کشورمان

انشا ایران (۲)

انشا ایران شماره یک 

موضوع انشا : ایران وطن من است و من ایران را دوست دارم 

مناسب برای پایه تحصیلی : مناسب پایه های دوم و سوم و چهارم ( انشا کودکانه به زبان ساده )

مقدمه : من ایران را دوست دارم 

من کشورم ایران را خیلی دوست دارم

چون ایران کشور زیبایی است

در ایران جاهای قشنگ زیادی داریم .

مثلا هم دریا داریم ، کوه های بلند داریم  جنگل و رودخانه و  کویر داریم که همه آنها خیلی قشنگ هستند .

خوراکی ها و غذا ها و شیرینی های ایرانی خیلی خوشمزه هستند

و من دوست دارم همیشه غذاهای خوشمزه ای که مادرم برای من درست میکند بخورم .

انشا کودکانه در مورد ایران 

مردم ایران مردم خوب و مهربانی هستند و همدیگر را دوست دارند ،

مردم ایران شجاع هستند

و اگر کشور های دیگر به آنها حمله کنند همه دشمنان را بیرون میکنند و همیشه پیروز میشوند.

در ایران مردم مسلمان هستند و خدا و امامان و پیامبران را دوست دارند.

بیشتر مردم کارهای خوب انجام میدهند و به هم کمک میکنند .

من زبان فارسی را که خیلی شعر های زیبایی در آن هست دوست دارم

و دوست دارم با همه به زبان فارسی حرف بزنم و همیشه کنار مادر و پدرم باشم و به آنها احترام بگذارم.

انشا به زبان ساده در مورد ایران برای کودکان

بعضی از بچه ها که پدرشان شهید شده پدر ندارند.

و ما باید به آنها احترام بگذاریم و با آنها دوست باشیم

چون پدر های آنها به خاطر راحتی و امنیت ما شهید شده اند و آنها شجاع و قوی بوده اند.

من دوست دارم وقتی بزرگ شدم یک دانشمند بشوم

و کارهای بزرگی برای ایران انجام بدهم

یا یک پلیس یا سرباز بشوم و از ایران دفاع کنم

یا معلم بشوم و به بچه ها درس های خوب بدهم تا آنها با سواد بشوند.

من شهیدان را که برای راحتی ما ایثار کرده اند دوست دارم و به آنها افتخار میکنم.

به خاطر همه چیزهای خوبی که در ایران هست

من ایران را دوست دارم

و میخواهم همه تلاشم را بکنم تا باعث افتخار پدر و مادرم و مردم کشورم ایران باشم .

نتیجه گیری :  

در پایان من این شعر زیبا در مورد ایران را به کودکان ایرانی تقدیم میکنم 

ایران ما زنده است ،او نیزجان دارد

مانند یک انسان ،روح و روان دارد

با عشق و احساسش ،با صورتی زیبا

از دور معلوم است ،در نقشه ی دنیا

هرجا که دریایش ،درنقشه خندان است

آنجا خلیج فارس ،لبخند ایران است

انشا ایران وطنم 

 انشا ایران کودکانه ، انشا ایران ادبی

انشا ایران (۳)

انشا ایران شماره دو 

موضوع انشا : حمایت از کالای ایرانی ، چرا باید از کالای ایرانی حمایت کنیم ؟

مناسب برای پایه تحصیلی : مناسب برای پایه های تحصیلی راهنمایی و متوسطه ( پنجم به بالا)

مقدمه : همه ما میدانیم رهبر بزرگ انقلاب برای مشخص کردن راه و مسیر کلی برای ما مردم و مسئولین در هر سال یک شعار برای آن سال انتخاب میکنند و همه ما یادمان هست که سال ۱۳۹۷ توسط رهبر انقلاب امام خامنه ای به عنوان سال حمایت از کالای ایرانی نامگذاری شد . اما این نامگذاری خیلی بیشتر از شعار برای یک سال اهمیت دارد . اما شاید از خودتان بپرسید چرا حمایت از کالای ایرانی انقدر مهم است؟ در این تحقیق میخواهم به این سوال پاسخ دهم. 

انشا درباره ایران وطن من

این نامگذاری اهمیت بسیار زیادی دارد .

با گسترش استفاده مردم از کالاهای ایرانی به جای کالاهای وارداتی ، رفته رفته کسب و کار کارخانه ها و کارگاه ها نیز رونق پیدا می کند کارخانه ها و کارگاه ها به خاطر افزایش تولیدات خود بنا بر نیازهای مردم ، افراد بیشتری را استخدام می کنند .در نتیجه افراد بیشتری نیز مشغول به کار می شوند .

از طرف دیگر ، کارخانه ها و کارگاه ها سعی می کنند ، کیفیت کالاهای خود را بالاتر ببرند .مردم نیز به جای استفاده از کالاهای خارجی ، به خرید و استفاده از کالاهای ایرانی روی می آورند .در نتیجه آن ، دیگر تحریم ها هیچ اثری بر زندگی مردم ندارند . واردات به داخل کشور کم می شود و از طرف دیگر می توانیم با ارتقای صنعت و افزایش کیفیت ، وارد بازار جهانی شویم .

انشا درباره ایران من

با استفاده از محصولات داخلی ، شاهد کاهش قیمت ها می شویم زیرا با افزایش تولید ، قیمت تمام شده برای کارخانه ها نیز کم می شود و درنتیجه قیمت ها نیز کم می شود . رقابت در میان تولیدکنندگان افزایش می یابد و این رقابت می تواند تاثیرات مثبتی در کیفیت کالاها داشته باشد . مردم نیز به جای سرمایه گذاری در زمینه های مختلف ، در زمینه تولید بیشتر سرمایه گذاری می کنند .

همه این موراد مثل زنجیری به هم وبسته هستند

و اهمیت حمایت از کالای ایرانی را به ما نشان میدهد .

انشا درباره ایران زیبای من

نتیجه گیری : شاید به خودتان بگویید خرید یک کالای ایرانی توسط ما که همه چیز را متحول نمیکند اما تک تک ما وقتی کنار هم قرار بگیریم مانند قطرات یک دریا ، قدرتی شگفت انگیز پیدا خواهیم کرد . به علاوه ما میتوانیم روی اطرافیان خود با تشویق آنها به خرید کالای ایرانی موثر باشیم و نقش کوچکی در آبادانی میهن خویش داشته باشیم. 

انشا درباره ایران

انشا درباره ایران سرزمین ما
انشا درباره ایران با ریز موضوع

انشا ایران (۴)

 

انشا ایران شماره سه 

موضوع انشا :  انشا با موضوع ایران من - تاریخ و جغرافیا و افتخارات ایران

مناسب برای پایه تحصیلی : مناسب برای پایه های تحصیلی ششم ، هفتم ، هشتم ، و نهم 

مقدمه : در این انشا میخواهم از زیبایی ها ، افتخارات ، پرچم کشورم ایران برای شما سخن بگویم . ایران من ، جایی که عاشقانه آن را دوست دارم . 

انشا در مورد ایران زیبای من

ایران من سرزمین گل های لاله و سرزمین پهلوانان دلیر، وطن همان قهرمانان بزرگوار و پرافتخار است. آن سرزمین، کشور من، کشور تو و کشور تمام ملتی است که از جان خود برای سربلندی و آبادانی این وطن و مردم آن می کوشند.

ایران بناها و یادگاری هایی را اززمانهای کهن به جای گذاشته که از نظر خلق جهان بی نظیر و پدیده یا معجزه ای باور نکردنی و زیبا می باشد. به طور مثال در همین شهر خودمان بناهایی مانند نارین قلعه، مسجد جامع، امامزاده سیدعلی (ع) و… و در شهر های دیگر هم که ینگریم بناهایی همچون تخت جمشید، پل قزوین، سی و سه پل،غار علیصدر، عالی قاپو و… چشم جهانیان را به خود خیره کرده است.

ایران در مشرق زمین این کره ی خاکیست و دارای ثروت های عظیم بسیار و منابع سرشاری مانند نفت و گاز است. اگر به تاریخ ایران نیز توجه کنید؛ ایرانیان همیشه عاشقانه و صادقانه کوشیدندکه در آن زمان ایران مانند نگینی در روی کره ی زمین بدرخشد.

انشا در مورد ایران وطن من

کشور بزرگ ما دارای پرچمی سه رنگ است که نشانه ی استقلال و آزادی مردم ماست و همیشه همراه با سرودی شور انگیز به اهتزاز در میآید.

مهم ترین عامل سربلندی وطنم، شیعه بودن و وجود اسلام ناب محمدی در کشور من است. در کشور ما همه مردم پیرو پیشوای دینی خود حضرت آیت الله خامنه ای هستند و به علت راهنمایی های رهبر خوب و شایسته، ملت ایران از نفوذ و دخالت بیگانگان منفور است و خواهد ماند.

اینها همه از لطف خداوند بزرگ و متعال است که همیشه کشور ما آباد و سربلند و تا ابد در برابر کشورهایی مانند اسرائیل و آمریکا پیروز و موفق خواهد بود.ما وظیفه داریم برای قدر دانی از این نعمات بزرگ تا آخرین قطره خون بکوشیم و سوگند یاد می کنیم در این راه لحظه ای از پای ننشینیم تا همیشه این کشور با عظمت بماند.

انشا در مورد ایران سرزمین من

نتیجه گیری :  وقتی از ایران سخن میگویم احساس میکنم هرگز جایی را در جهان چنین عاشقانه دوست نخواهم داشت ، در این جاست که با خود فریاد می زنم: چو ایران نباشد تن مباد ، بدین بوم و بر زنده یک تن مباد

انشا در مورد ایران

انشا ایران سرزمین ما ، انشا ایران را دوست دارم ، انشا ایران من
انشا ایران زیبای من ، انشا ایران وطن من ، انشا ایران سرزمین من

انشا ایران (۵)

 

انشا ایران شماره چهار 

موضوع انشا : انشا و تحقیق در مورد پرچم ایران و معنی رنگ ها و علائم روی پرچم

مناسب برای پایه تحصیلی : مناسب پایه های تحصیلی سوم ، چهارم ، پنجم ، ششم و هفتم

مقدمه : هر کشوری نمادی به صورت پرچم آن کشور دارد که مردم به آن احترام گذاشته و محل های مشخص و بعضی مناسبت ها آن را به احتزار در می آوند و به آن می بالند . رنگ ها و علامت های روی پرچم هر کشوری معانی دارد که به فرهنگ و تاریخ و جغرافیای آن وابسته است ، پرچم ایران یکی از زیباترین پرچم های جهان است . من در این تحقیق میخواهم در مورد معانی رنگ های پرچم ایران با شما صحبت کنم . 

انشا در مورد رنگ های پرچم ایران
انشا پرچم ایران سه رنگ دارد

به طور خلاصه میتوان گفت ،پرچم جمهوری اسلامی ایران دارای سه رنگ (سبز، سفید، قرمز) است که در وسط آن کلمه مقدس “الله“نقش یافته و در اطراف، شعار مقدس “الله اکبر“ زینت بخش آن است.

 

  • رنگ سبز پرچم: 

نشانه آبادانی است، و منعکس کننده آرمانهای ملت بزرگ ایران است برای داشتن کشوری آباد و توسعه یافته. همچنین این رنگ نشانه دین مبین اسلام که دین 99% مردم ایران است، می باشد.

  • رنگ سفید پرچم:

بیانگر صلح طلبی ملت بزرگ ایران است، ملت مسلمان ایران تحت تاثیر تعلیمات دین مبین اسلام، صلح و آرامش را برای تمام همنوعان خود می خواهد.

  • رنگ قرمز پرچم:

نشانه صلابت و پایداری ملت مسلمان ایران در برابر تجاوزکاران و ستمکاران است، ملت مسلمان ایران همچنانکه در عمل نیز نشان داده است در دفاع از حقوق مرز وبوم و اعتقادات خویش تا پای جان می ایستد.

انشا درباره پرچم ایران
انشا درمورد پرچم ایران

کلمه الله در میان پرچم و شعار الله اکبر نیز منعکس کننده هویت و آرمانهای ملت ایران است که در سایه این نامهای مقدس و دین مبین اسلام تجلی می یابد.

 پرچم به ترتیب عمودی از سه رنگ مساوی سبز، سفید و سرخ تشکیل شده است که با علامت مخصوص جمهوری اسلامی و شعار الله اکبر است.

در ترکیب پرچم ایران در نظام جمهوری اسلامی ، کلمه توحید یعنی عبارت لا اله الا اله آمده است.این عبارت در طرحی موزون به رنگ قرمز به شکل واژه الله طراحی شده است تحلیل هنری این نشان لاله سرخی است که از خون شهیدان انقلاب سر برآورده و چهار قسمت آن شبیه هلال و جزء قائم میانی آن یادآور شمشیر است که خود نشانی از قدرت و ایستادگی ملت مسلمان ایران محسوب می شود.

شعار الله اکبر به نشانۀ بیست و دوم بهمن یازده بار در رنگ سبز و یازده بار در رنگ سرخ یعنی جمعاً بیست و دو بار با خط بنایی ( یعنی همان خطی که الله اکبر را بر مناره های مساجد نقش می کند) به صورت حاشیه در مرز رنگ سرخ و سبز با رنگ سفید تکرار می شود.

انشا درباره ی پرچم ایران
انشا با موضوع پرچم ایران

نتیجه گیری : شاید به خاطر این همه نشانه و نماد زیبا است که وقتی به پرچم ایران نگاه میکنم قلبم از عشق به میهنم فشرده میشود یا زمانی که مسابقات جهانی پرچم ایران را افراشته می بینم و سرود ایران به گوشم میرسد پر از شوق و غرور میشوم امیدوارم راهم در زندگی مثل کلمات " الله اکبر " و " لا اله الا الله " رنگ بوی خدای داشته باشد ، طراوت زندگی هم وطنانم شبیه رنگ سبز پرچم ایران باشد و سرخی خون شهدای پاک ایران را هرگز از خاطرم نبرم.

انشا پرچم ایران

انشا درمورد پرچم ایران ، موضوع انشا پرچم ایران

انشا در مورد ایران من ،انشا در مورد ایران زیبا

 

انشا ایران (۶)

انشا ایران شماره پنج 

موضوع انشا : انشا کوتاه در مورد ایران (شهدا ، هنرمندان دانشمندان شاعران و افتخارات آن) 

مناسب برای پایه تحصیلی : مناسب برای پایه چهارم ، پنجم ، ششم ، هفتم ، هشتم 

مقدمه : وطنم را دوست دارم و به آن افتخار میکنم ، به هنرمندان و شاعران و دانشمندانی که در دنیا شهره هستند و به شهدای شجاع آن که از جان خود گذشتند که ایران ، ایران باقی بماند. 

موضوع انشا ایران وطن من
موضوع انشا ایران را دوست دارم

من در کشور ایران زندگی می کنم. ایران کشوری زیبا و بزرگ است. تاریخچه ی کشورم بسیار درخشان و طولانی است. بسیاری از دانشمندان ، هنرمندان ، نویسندگان ، شاعران و … بزرگی که کشفیات مهمی داشتند ایرانی هستند.

من وطنم را دوست دارم

چون در آن به دنیا آمده ام و همان جا بزرگ شده ام. وطنم برای حفاظت و آزادی مردم شهیدان زیادی داده است. واکنون ایران مانند خورشیدی در خاورمیانه می درخشد و دانشمندان آن تلاش می کنند تا ایران را به قله های موفقیت برسانند و ما دانش آموزان وظیفه داریم خوب درس بخوانیم تا در آینده ایرانی سر افراز و سربلند داشته باشیم.

موضوع انشا ایران من
موضوع انشا ایران زیبای من

ایران یکی از قشنگترین کشورها ، با مردمی خوب و مهربان، جاذبه های طبیعی بی نظیر ، دانشمندان کوشا و … است. از جاذبه‎های تاریخی ایران می‎توان به سعدیَه،حافظیَه، تخت جمشید،عمارت عالی قاپو و … اشاره کرد.

حالا می‎خواهم از مردم با ایمان ایران صحبت کنم. مردمی که هیچ وقت زیر بار زور نمی‎روند و از شهادت هراسی ندارند و این موضوعات را با پیروزی در انقلاب اسلامی و جنگ با عراق به خوبی نشان دادند .

موضوع انشا ایران ای مرز پر گهر
موضوع انشا ایران ما

نتیجه گیری :  ایران کشوری شگفت انگیز با جغرافیای بی نظیر چهار فصل ، تاریخی کهن ، دانشمندان ، هنرمندان ، شاعران و پهلوانان دلاور است اما آنچه ایران را در قلب تک تک ما عزیز کرده است ، مردمانی صبور، نجیب و دلاورند که کودکان خود را در راه اسلام و حفظ وطن خود میدهند و خم به ابرو نمی آورند ، امیدوارم طوری زندگی کنم که شرمنده خون این شهدا نباشم .

 

موضوع انشا ایران

موضوع انشا ایران ، موضوع انشا درباره ایران
موضوع انشا در مورد ایران ،موضوع انشا پرچم ایران

انشا ایران (۷)

انشا ایران شماره شش 

موضوع انشا : انشا در مورد معرفی کشور ایران به زبان انگلیسی

مناسب برای پایه تحصیلی : مناسب پایه تحصیلی بالا - به زبان انگلیسی با ترجمع فارسی 

مقدمه : An essay about Iran

انشا درباره ایران انگلیسی

 

An essay about Iran

Iran, officially the Islamic Republic of Iran, country in southwestern Asia, located on the northeastern shore of the Persian Gulf. One of the world's most mountainous countries, Iran contains Mount Damāvand, the highest peak in Asia west of the Himalayas. The country’s population, while ethnically and linguistically diverse, is almost entirely Muslim. For centuries, the region has been the center of the Shia branch of Islam (see Shia Islam). Iran ranks among the world’s leaders in its reserves of oil and natural gas. As is the case in other countries in the petroleum-rich Persian Gulf region, the export of oil has dominated Iran’s economy since the early 20th century.

انشا در مورد ایران به زبان انگلیسی

In the 6th century bc the territory of present-day Iran was the center of the Persian Empire, the world’s preeminent power at that time. For more than 2,000 years, the region’s inhabitants have referred to it by the name Iran, derived from the Aryan tribes who settled the area long ago. However, until 1935, when the Iranian ruler demanded that the name Iran be used, the English-speaking world knew the country as Persia, a legacy of the Greeks who named the region after its most important province, Pars (present-day Fārs). Iran was a monarchy ruled by a shah,or king, almost without interruption from 1501 until 1979, when a yearlong popular revolution led by the Shia clergy culminated in the overthrow of the monarchy and the establishment of an Islamic republic.

انشا درباره ایران به انگلیسی

Iran lies at the easternmost edge of the geographic and cultural region known as the Middle East. The country is bordered on the north by Armenia, Azerbaijan, the Caspian Sea, and Turkmenistan; on the east by Afghanistan and Pakistan; on the south by the Gulf of Oman, the Strait of Hormuz, and the Persian Gulf; and on the west by Iraq and Turkey. Iran’s capital and largest city is Tehrān, located in the northern part of the country

انشا درباره ایران به زبان انگلیسی

ایران، به طور رسمی جمهوری اسلامی ایران، کشور در جنوب غربی آسیا، واقع در ساحل شمال شرقی خلیج فارس است. ایران یکی از کوهستان ترین کشورهای جهان است که دارای کوه دماوند، بالاترین قله آسیا در غرب هیمالیا است. جمعیت این کشور، در حالی که از لحاظ نژادی و زبان شناختی متنوع است، تقریبا کاملا مسلمان است. برای قرن ها، این منطقه مرکز شعاع شیعی اسلام بوده است (نگاه کنید به شیعه اسلام). ایران در میان ذخایر نفت و گاز طبیعی در میان رهبران جهان قرار دارد. همانطور که در کشورهای دیگر در منطقه خلیج فارس غنی از نفت وجود دارد، صادرات نفت از اوایل قرن بیستم بر اقتصاد ایران غالب شده است.

انشا در مورد ایران به زبان انگلیسی

در قرن ششم قبل از میلاد، قلمرو ایران امروز، مرکز امپراتوری ایران، قدرت برتر جهان در آن زمان بود. برای بیش از 2000 سال، ساکنین منطقه به نام ایران نامیده شده اند که از قبایل آریایی که مدت ها پیش این منطقه را ساکن بودند، به این منطقه رسیده است. با این حال، تا سال 1935، زمانی که حاکم ایران خواستار استفاده از نام ایران شد، جهان انگلیسی زبان این کشور را به عنوان ایران، میراث یونانی ها شناخت و پس از مهمترین استان آن، پارس (امروز فارس) . ایران یک سلطنت بود که توسط شاه و یا پادشاه تقریبا بدون وقفه از سال 1501 تا 1979 حکومت می کرد، زمانی که یک انقلاب سالم به رهبری روحانیت شیعه به سرنگونی سلطنت و ایجاد یک جمهوری اسلامی پایان داد.

ایران در لبه شرقی ترین منطقه جغرافیایی و فرهنگی که به عنوان خاورمیانه شناخته می شود، نهفته است. این کشور در شمال با ارمنستان، آذربایجان، دریای خزر و ترکمنستان هم مرز است. در شرق افغانستان و پاکستان؛ در جنوب خلیج عمان، تنگه هرمز و خلیج فارس؛ و در غرب عراق و ترکیه. پایتخت ایران و بزرگترین شهر تهران، واقع در بخش شمالی کشور است .

 

انشا ادبی ایران

انشا توصیفی ادبی در مورد ایران ، انشای ادبی ایران
انشا درباره ایران به زبان ادبی
انشا ادبی در مورد سرزمین من ایران
انشا ادبی درباره ایران

انشا ایران (۸)

 

انشا ایران شماره هفت 

موضوع انشا : انشا توصیفی در مورد ایران و مشخصات آن و افتخار به ایران 

مناسب برای پایه تحصیلی : مناسب پایه های تحصیلی پنجم ، ششم ، هفتم و هشتم (نوجوانان )

مقدمه : وطن هرکس مانند شناسنامه ایی است که همراه او همه جای جهان همراه با اسم و فامیل او حک شده و دنباله ی روی او است. به گونه ایی که آن فرد را با نام کشور و زدگاهه ش می شناسند. ما مردم ایران نیز با نام ایران و ایرانی شناخته و نام برده می شویم.

انشا وطن دوستی
انشا وطنم را دوست دارم

ما همگی ایرانی هستیم و خون و غیرت ایرانی در رگ و ریشه ی ما وجود دارد

و تشکیل دهنده ی ذات و شخصیت ما می باشد. ما مردم ایرانی هستیم که به ایرانی بودن خود افتخار می کنیم زیرا که تنها در کشورمان که زبان اصلی آن فارسی است زیر این سقف بزرگ آسمان با انواع و اقسام لهجه ها و گویش ها و دین، مذهب با صلح و آرامش زندگی می کنیم و گام به گام همراه یکدیگر ودست در دست هم پله های پیشرفت و ترقی را طی می کنیم به امید فردایی بهتر و آینده ایی درخشان تر. ما مردمی هستیم که با وجود۳۲ استان و چند صد روستا با انواع گویش های ترکی،کردی، لری، مشهدی، بلوچ، عرب،گیلک و تالش و… همچنین با دین های مختلف مانند مسیحی، زرتشتی و اسلام(شیعه و سنی) در کنار یکدیگر زندگی می کنیم.

انشا وطن من ایران
إنشاء وطن

کشور عزیزمان ایران دارای فرهنگی غنی و پرارزش است که با یادآوری آن غرور هر ایرانی به اوج عرش خود می رسد و هر لحظه به ایرانی بودن خود افتخار می کنند. ایران دارای مکان های زیارتی و سیاحتی زیادی است که سالانه بسیاری از مسافران را از جای جای جهان به سمت خود می کشاند.

مثل شهر زیارتی مشهد یا قم و شهرهای سیاحتی و گردشگری اصفهان ، شیراز، گیلان، مازندران و… که نام بردن تک تک آن ها و ذکر مکان های دیدنی و تاریخچه ی آن ها طوماری بلند بالا می خواهد. زیرا هر چه بگوییم کم گفته ایم چون بسیار مکان های زیبا و دیدنی دارد که دلمان نمی آید جایی را از قلم بیندازیم. ایران من یعنی جایی که در آن به دنیا آمده ام و رشد کرده ام و با تمام وجود خود سعی می کنم به عنوان یکی از اعضای بزرگ خانواده ی ایرانی نقشی در پیشرفت و اثربخشی مثبت داشته باشم و در این خاک با تمام افتخار خود چشم ببندم و در خاک خود ابدی شوم.

انشاء وطن
انشا درباره وطن

نتیجه گیری: سرزمین و وطن هر انسانی هویت و ملیت اوست، به این معنا که هر کار زشت یا خوبی انجام دهد نام کشورش نیز همراه اوست و چه خوب که همیشه با افتخار از کشور خود نامی نیک و یادی گرانقدر به جای بگذاریم.

این انشا از سایت خوب enshabaz.ir در اینجا باز نشر شده است .

انشا وطنم ایران

انشا درباره وطنم ایران ، انشا راجب وطن

انشا ایران (۹)

انشا با موضوع ایران

  1. انشا ایران پایه اول
  2. انشا ایران پایه دوم
  3. انشا ایران پایه سوم
  4. انشا ایران پایه چهارم
  5. انشا ایران پایه پنجم
  6. انشا ایران پایه ششم
  7. انشا ایران پایه هفتم
  8. انشا ایران پایه هشتم
  9. انشا ایران پایه نهم 
  10. انشا ایران پایه دهم 
  11. انشا ایران پایه یازدهم
  12. انشا ایران پایه دوازدهم

انشا ایران (۱۰)

انشا با موضوع ایران کودکانه ، انشا با موضوع ایران من
انشا با موضوع پرچم ایران ، انشا با موضوع حمایت از کالای ایرانی
مقاله با موضوع ایران من ، انشا با موضوع کالای ایرانی

مطالب مرتبط : 

انشا تابستان | 7 انشا در مورد فصل تابستان + تابستان خودرا چگونه گذراندید

انشا در مورد محرم | 2 انشا با موضوع محرم و عاشورا (ع) برای دانش آموزان

انشا محرم | 10 تحقیق و انشا کوتاه و بلند در مورد ماه محرم برای دانش آموزان

انشاء در مورد اول مهر | 3 انشاء زیبا با موضوع اول مهر و شروع مدارس

انشا روز دانش آموز | 5 انشا و تحقیق در مورد 13 آبان روز دانش آموز

انشا درباره بهار | 7 انشا توصیفی و ادبی در مورد فصل بهار و زیبایی های آن

انشا در مورد پاییز | 7 انشا ادبی و توصیفی در مورد فصل پاییز برای پایه های مختلف

انشا در مورد زمستان | 12 انشا درباره فصل زمستان برای پایه های مختلف

انشا در مورد روز بارانی | 5 انشا درباره توصیف یک روز بارانی + انشاء صدای باران

انشا یک روز برفی | 5 انشا در مورد برف و توصیف یک روز برفی

انشا درباره درخت | 7 انشا با موضع درخت و درخت کاری ، از زبان یک درخت

انشا در مورد دوست | 10 انشا درباره دوستی ،دوست خوب و خصوصیات یک دوست خوب

انشا در مورد امام رضا | 5 انشا با موضوع زندگینامه ، تحقیق و نامه ای به امام رضا

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
گروه نویسندگان

انشا یک روز برفی | 5 انشا در مورد برف و توصیف یک روز برفی

انشا یک روز برفی | 5 انشا در مورد برف و توصیف یک روز برفی

قبلا با نوشته « انشا در مورد روز بارانی+انشاء با موضع باران » در خدمت شما بودیم که با استقبال فوق العاده شما روبروی شد حالا میرویم سراغ 7 انشا با موضوع « انشا یک روز برفی » امیدوارم برای معلمین ، دانش آموزان و اولیا آنها مفید باشد.

 

انشا یک روز برفی (۳)

در این نوشته از دلبرانه به سراغ موضوعات انشا در رابطه با برف رفته ایم ، موضوعاتی مثل :

موضوع انشا در مورد یک روز برفی

انشا یک روز برفی (۱)

 

قبلا هم چند موضوع انشا در مورد بارش برف باران و فصل های پاییز و زمستان پرداخته بودیم و حسابی از خجالتشان درآمده بودیم . بد نیست سری هم به این نوشته ها بزنید:

انشا در مورد زمستان | 12 انشا درباره فصل زمستان برای پایه های مختلف

انشا در مورد پاییز | 7 انشا ادبی و توصیفی در مورد فصل پاییز برای پایه های مختلف

 انشا در مورد روز بارانی+انشاء با موضع باران

انشا در مورد شب یلدا ، شب چله + متن انشا و مـقـالـه کامل برای شب یلدا

 

 انشا یک روز برفی (۴)

 

انشا یک روز برفی شماره یک

انشا یک روز برفی - متن به زبان ساده برای کودکان 

برای پایه تحصیلی : کودکان

موضوع انشا : یک روز برفی

مقدمه : به نام خدا انشای خود را در مورد یک روز برفی شروع میکنم .

من عاشق برف هستم .

چون برف خیلی کم می آید .

بعضی جاهای دنیا انقدر برف می آید که بچه ها خسته می شوند و دعا میکنند هوا آفتابی بشود

ولی چون در ایران برف کم می آید . در روز های برفی ما بچه ها خیلی خوشحال میشویم.

البته پدر ها و مادر ها هم خوشحال میشوند .

برف خیلی قشنگ است چون مثل برف شادی روز هم جا میبارد

و وقتی ما صبح از خواب بیدار میشویم انگار روز زمین و درخت و خیابان ها و ماشین ها پنبه ریخته اند .

وقتی برف می اید انقدر همه جا سفید میشود که انگار اینجا بهشت است.

من دوست دارم وقی برف آمد با دوستانم بازی کنم . ما در برف به هم گوله برفی پرت میکنیم.

و روی برف راه می رویم و به جای کفش روی برف نگاه میکنیم

یا روی برف میخوابیم

یا با پدر و مادر و دوست هایمان یا بچه های همسایه با هم آدم برفی درست میکنیم .

انشا یک روز برفی

من همیشه دوست دارم به آدم برفی کلاه و شال گردنم را بدهم تا سردش نشود.

من دوست دارم وقتی برف بارید با دوست هایم برف بازی کنم

و وقتی دست ها و صورتم یخ کرد به خانه بیایم و دستم را بگیرم روی بخاری تا گرم شود.

خیلی بخاری کیف میدهد. و دست آدم روی بخاری سوزن سوزن میشود.

ولی بعضی ها در زمستان بخاری ندارند و بابا هایشان پول ندارند بخاری نو بخرند و ما باید به آنها کمک کنیم .

چون زمستان ها خیلی سرد است.

و باید به آنها پول بدهیم که کلاه و دستکش و کفش بخرند که دست ها و پاهایشان یخ نکند .

ما در زمستان لبو و شغلم میخوریم چون گرم است و به آدم می چسبد.

انشا یک روز برفی

من خیلی برف را دوست دارم چون وقتی برف میبارد همه خوشحال میشوند و با هم بازی میکنند و می خندند

گاهی وقت که برف میبارد مدرسه ها تعطیل میشود

و من خیلی خوشحال میشود که میتوانیم بیشتر با دوستانم بازی کنم.

برف نعمت خدا است . باران هم نعمت خدا است. برف و باران باعث میشود گل ها و گیاه ها رشد کنند .

و مادر بزرگ من میگوید وقتی برف می آید یا باران می آید اگر آدم دعا کند . خدا دعای آدم را قبول میکند .

من دوست دارم برای همه دعاهای خوب بکنم .

من دعا میکنم یک روز که از خواب بیدار شدم همه جا سفید شده باشد . آمین .

این بود انشای من.

نتیجه گیری : برف نعمت خدا است و همه را خوشحال میکند .

انشا یک روز برفی (۸)

انشا یک روز برفی شماره دو

انشا یک روز برفی - متن ساده برای کودکان و نوجوانان 

برای پایه تحصیلی : به علت متن ادبی بیشتر مناسب نوجوانان است .

موضوع انشا : یک روز برفی را توصیف کنید 

مقدمه : به نام آفرینده فصل ها و زیبایی های نهفته در هر فصل انشا خود را آغاز میکنم .

 از خواب بیدار می شوم.همه جا سفید پوش شده است.ازخانه خارج

می شوم.  درختانی که تا پریروز لباس سبز پوشیده بودند و دیروز بی لباس

بودند،امروزلباس سفیدی به تن کرده اند. بام خانه ها هم سفید شده است.آب

 رودخانه ها یخبسته اند.دیگر آن ماهی های رنگارنگ نمی توانند سر از

 آب بیرون بیاورند واز منظره ی بیرون از آب لذت ببرند.دیگر آن چمنزارها

 و کشتزارها درمیان ما نیستند و لایه ای از برف صورتشان را پوشانده است.

در دوردست کوهای برف گرفته و ابرهای سیاه و سفید،شهر را سفیدرنگ

کرده اند و با دانه های ستاره ای شکل آن را برجسته نشان داده اند.

از تماشای منظره ی برفی چشم می پوشم و تصمیم قدم زدن میگیرم.جای

پای کفش هایم برروی برف ها نقش برمی دارند.صدای برف های زیر کفش-

 هایم مانند صدای خش،خش برگ های خشکیده ی پاییز است؛چرا که آن

برف هاینرم،زیر پاهایم خشک و سفت می شوند.

در آن طرف دانه های برفِ بلور مانند در نقطه ای جمع شده اند و یک

آدمکِ برفی را تشکیل داده اند.

انشا یک روز برفی

دوردست ها می نگرم؛خورشید هنگام طلوع کردن را مناسب می بیند و

 با یک پرتاب بر روی برف های بلورین نور می تاباند.آدم برفی ها از

 خجالت آب می شوند؛ پیاده روهای برفی به پیاده روهای سنگی تبدیل

می شوند؛یخ ها آب می شوند وماهی ها از خوشحالی به بالا و پایین

 می پرند.گل ها و چمنزارها سر از برف ها بیرون می آورند.برف هایی که

 از خجالت آب می شوند.درختان هم لباس صورتی به تن کرده اند.

حالا نوبت بهار است که سراز این برف ها بیرون بکشد.

نتیجه گیری : در هر سوی که نگاه میکنم نشانه ای زیبایی تو می بینم . ای خالق من . ای خالق زیبایی نهفته در هر دانه برف . ای نقاش چیره دست هستی . دوستت دارم .

انشا یک روز برفی (۹)

انشا یک روز برفی شماره سه

انشا یک روز برفی - متن ساده برای کودکان و نوجوانان 

برای پایه تحصیلی : هم کودکان هم نوجوانان

موضوع انشا : انشا از زبان یک دانه برف - سرگذشت یک دانه برف 

مقدمه : قلم در دست میگیرم و خود را دانه برفی سبک و در حال پرواز در آسمان نیلگون تصور میکنم

و از زبان دانه برف چنین می نویسم .

یک روز برفی پشت پنجره ایستاده بودم و بیرون را تماشا می کردم.

دانه های برف رقص کنان می آمدند و روی همه چیز می نشستند.

روی بند رخت، روی درختها، سر دیوارها، روی آفتابهٔ لب کرت، روی همه چیز. دانهٔ بزرگی طرف پنجره می آمد.

دستم را از دریچه بیرون بردم و زیر دانهٔ برف گرفتم.

دانه آرام کف دستم نشست. چقدر سفید و تمیز بود! چه شکل و بریدگی زیبا و منظمی داشت!

زیر لب به خودم گفتم: کاش این دانهٔ برف زبان داشت و سرگذشتش را برایم می گفت!

در این وقت دانهٔ برف صدا داد و گفت: اگر میل داری بدانی من سرگذشتم چیست، گوش کن برایت تعریف کنم:

من چند ماه پیش یک قطره آب بودم. توی دریای خزر بودم.

همراه میلیاردها میلیارد قطرهٔ دیگر اینور و آنور می رفتم و روز می گذراندم. یک روز تابستان روی دریا می گشتم.

آفتاب گرمی می تابید. من گرم شدم و بخار شدم. هزاران هزار قطرهٔ دیگر هم با من بخار شدند.

ما از سبکی پر درآورده بودیم و خود به خود بالا می رفتیم.

انشا یک روز برفی

باد دنبالمان افتاده بود و ما را به هر طرف می کشاند. آنقدر بالا رفتیم که دیگر آدمها را ندیدیم.

از هر سو توده های بخار می آمد و به ما می چسبید.

گاهی هم ما می رفتیم و به توده های بزرگتر می چسبیدیم و در هم می رفتیم

و فشرده می شدیم و باز هم کیپ هم راه می رفتیم و بالا می رفتیم و دورتر می رفتیم و زیادتر می شدیم و فشرده تر می شدیم.

گاهی جلو آفتاب را می گرفتیم و گاهی جلو ماه و ستارگان را و آنوقت شب را تاریکتر می کردیم.

آنطور که بعضی از ذره های بخار می گفتند، ما ابر شده بودیم، باد توی ما می زد و ما را به شکلهای عجیب و غریبی در می آورد.

خودم که توی دریا بودم، گاهی ابرها را به شکل شتر و آدم و خر و غیره می دیدم.

نمی دانم چند ماه در آسمان سرگردان بودیم. ما خیلی بالا رفته بودیم. هوا سرد شده بود.

انشا یک روز برفی

آنقدر توی هم رفته بودیم که نمی توانستیم دست و پای خود را دراز کنیم. دسته جمعی حرکت می کردیم:

من نمی دانستم کجا می رویم. دور و برم را هم نمی دیدم. از آفتاب خبری نبود.

گویا ما خودمان جلو آفتاب را گرفته بودیم. خیلی وسعت داشتیم. چند صد کیلومتر درازا و پهنا داشتیم.

می خواستیم باران شویم و برگردیم زمین.

من از شوق زمین دل تو دلم نبود. مدتی گذشت. ما همه نیمی آب بودیم و نیمی بخار.

داشتیم باران می شدیم. ناگهان هوا چنان سرد شد که من لرزیدم و همه لرزیدند.

به دور و برم نگاه کردم. به یکی گفتم: چه شده؟ جواب داد: حالا در زمین، آنجا که ما هستیم، زمستان است.

البته در جاهای دیگر ممکن است هوا گرم باشد.

این سرمای ناگهانی دیگر نمی گذارد ما باران شویم. نگاه کن! من دارم برف می شوم. تو خودت هم...

رفیقم نتوانست حرفش را ادامه بدهد. برف شد و راه افتاد طرف زمین.

دنبال او، من و هزاران هزار ذرهٔ دیگر هم یکی پس از دیگری برف شدیم و بر زمین باریدیم.

وقتی توی دریا بودم، سنگین بودم. اما حالا سبک شده بودم.

مثل پرکاه پرواز می کردم. سرما را هم نمی فهمیدم. سرما جزو بدن من شده بود. رقص می کردیم و پایین می آمدیم.

وقتی به زمین نزدیک شدم، دیدم دارم به شهر تبریز می افتم. از دریای خزر چقدر دور شده بودم!

انشا یک روز برفی

از آن بالا می دیدم که بچه ای دارد سگی را با دگنک می زند و سگ زوزه می کشد.

دیدم اگر همینجوری بروم یکراست خواهم افتاد روی سر چنین بچه ای، از باد خواهش کردم که مرا نجات بدهد و جای دیگری ببرد.

باد خواهشم را قبول کرد. مرا برداشت و آورد اینجا. وقتی دیدم تو دستت را زیر من گرفتی ازت خوشم آمد و ..

در همین جا صدای دانهٔ برف برید. نگاه کردم دیدم آب شده است و دوباره به چرخهٔ بزرگ طبیعت بازگشته است.

نتیجه گیری : شاید اگر خیال با ما همراه باشد و خود را به جای برف ، باران ، درختان ، گل ها و خورشید و آسمان حس کنیم خواهیم دانست همه پدیده های طبیعی به زیبایی و با نظمی شگفت انگیز آفریده شده اند و انسان تنها میتواند نگهبان این همه زیبایی و شگفتی در طبیعت باشد و نه نابود گر آن.

انشا یک روز برفی (۵)

انشا یک روز برفی شماره چهار

انشا یک روز برفی - نوجوانان 

برای پایه تحصیلی :  نوجوانان

موضوع انشا : توصیف یک روز برفی و یاد آوری کمک به نیازمندان در سرمای زمستان  

مقدمه : برف یک نعمت است و نعمت های خدا همیشه زیبا و خوبند اما یادمان باشد بعضی وقت ها نعمت ها و شادی ها ی ممکن است برای یک خانواده فقیر غصه باشد نه شادی ، مثل عید که ما خوشحالیم ولی یک کودک یتیم بدون یک لباس نو و آجیل و شیرینی هیچ عیدی را تجربه نمیکند و مثل برف .... برف این نعمت شکوهمند و زیبا شاید غم و غصه یک خانواده فقیر باشند که توان خرید لباس گرم و بخاری خانه خود را ندارند . من این انشا را به این آدم ها تقدیم میکنم به امیدی که گاهی یادی از آنها بکنیم و تنها به شادی و خوشی خودمان فکر نکنیم .

خدایا به امید تو ...

انشا یک روز برفی

صبح بیدار شدم و سرمای عجیبی در اتاقم حس کردم

نگاهم به پنجره افتاد که دیدم پشت پنجره مقدار زیادی برف سفید نشسته است…

حس عجیبی در دلم جوانه زد و با سرمای برف و زیبایی آن دو حس متفاوت را در قلبم حس کردم…

سریع از جا بلند شدم و به سمت حیاط دویدم برف سفید همه جا را سفید پوش کرده بود ..

به سمت برفها دویدم و دستانم را در عمق برف فرو بردم و از شادی فریاد کشیدم….

خدایا شکر… عجب نعمت سرد و زیبایی!

بی اختیار یاد لباسهای زمستانی ام افتادم و از اینکه سال گذشته همه چیز خریده بودم خرسند شدم

اما در کنار این خوشحالی به یادکودک دست فروش کنار مدرسه افتادم

به یاد لباسهای کهنه اش….

قطره اشکی بر چشمانم نشست او امروز چه خواهد پوشید؟

وقتی به مدرسه رسیدم فقط چشمانم در انتظار دیدن او بود

بر خلاف انتظارم که امروز لباسهای گرمی خواهد داشت

باز هم کفشهای پاره ی او سردی برف را برایم سردتر کرد…

نتیجه گیری : به جای نتیجه گیری این شعر را تقدیم شما میکنم :

بنی آدم اعضای یکدیگرند

که در آفرینش ز یک گوهرند

چو عضوی بدرد آورد روزگار

دگر عضوها را نماند قرار

انشا یک روز برفی (۷)

انشا یک روز برفی شماره پنج

انشا یک روز برفی - نوجوانان 

برای پایه تحصیلی :  نوجوانان

موضوع انشا : خاطره یک روز برفی 

مقدمه : در این انشا میبایست یک خاطره از یک روز برفی را تعریف کنم ... اما فکر کردم بهتر است بجای تعریف خاطرارت تکرای خودم از برف بازی و ساختن آدم برفی ، خاطره ای از آیت الله حسن زاده آملی در یک روز برفی را تعریف کنم که مربوط میشود به سخت کوشی استاد ایشان -مرحوم حضرت علامه ابوالحسن شعرانی- در تدریس و علم و دانش .

آیت الله حسن زاده آملی تعریف میکنند :

وقتی من در خدمت ایشان که بودم، در سال تعطیلی نداشتیم.

بنده از یادم نمی رود که یک سال برا ما گذشت و فقط دو روز درس را تعطیل کردیم،

یکی روز عاشورا، یکی روز شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام و بقیه روزها را درس می خواندیم.

یکی از خاطرات خوشی که از محضر ایشان دارم این است که در یک زمستان برف خیلی سنگینی آمده بود

و من مردد بودم که به کلاس درس بروم یا نه؟ به هر حال تصمیم گرفتم بروم.

وقتی در خانه  ایشان رسیدم، خواستم در بزنم؛ با آن برف سنگین که آمده بود،خجالت می کشیدم.

مدتی ایستادم که کسی بیرون بیاید، اما کسی نیامد. در هر صورت در زدم و وارد شدم.

پس از اینکه وارد شدم، دیدم ایشان مشغول نوشتن هستند.

سلام کردم و به محض نشستن عذر خواهی کردم. گفتم: آقا در این برف مزاحم شدم، می خواستم نیایم.

ایشان فرمودند: چرا؟ گفتم: در این برف نخواستم مزاحم بشوم

گفتند: مگر شما که از مدرسه مروی تا اینجا می آمدید،گداها در راه ننشسته بودند و گدایی نمی کردند؟

گفتم: چرا فرمودند: امروز آنها بودند یا نبودند؟

گفتم: چرا بودند، امروز روز کسب و کار آنها است

فرمودند: خوب آنها که تعطیل نکردند، چرا ما تعطیل کنیم؟!

انشا یک روز برفی

نتیجه گیری : علما و دانشمندان و بزرگان علم و دین و هنر ، هرگز به تن آسایی و رفاه به این درجات علمی نرسیده اند . بلکه با ساخت کوشی و صبر و تلاش و تلاش و تلاش به موفقیت رسیده اند . به قول معروف : «بهشت را به بها دهند نه به بهانه »

منبع خاطره بالا : سایت جهان نیوز

انشا یک روز برفی (۶)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
گروه نویسندگان

انشا در مورد دوست | 10 انشا درباره دوستی ،دوست خوب و خصوصیات یک دوست خوب

انشا در مورد دوست | 10 انشا درباره دوستی ،دوست خوب و خصوصیات یک دوست خوب

انشا در مورد دوست و دوستی از این جهت که کودکان و نوجوانان را راجع به مساله دوست و دوستی کنجکاو میکند و باعث میشود آنها به این به مساله دوست و دوستی فکر کنند موضوع خوبی برای موضوع انشا در پایه های مختلف تحصیلی به شمار می رود. ما در این نوشته از دلبرانه 10 انشا با موضوعات زیر برای کمک به دانش آموزان و اولیای آنها جمع آوری کرده ایم که با هم میبینیم .

انشا در مورد دوست

برخی موضوعات انشا در رابطه به دوست و دوستی عبارتند از :

انشا در مورد دوست (۱)

انشا در مورد دوست - شماره یک

موضوع : دوست خوب

پایه تحصیلی : کودکان

مقدمه : انشای خود را با نام خدا آغاز میکنم .

به نظر من دوست خوب خیلی مهم است

چون آدم تنهایی حوصله اش سر می رود و دوست دارد با بقیه بازی کند و حرف بزند و راز هایش به یک نفر بگوید

اما اگر دوست آدم خوب نباشد راز های آدم را به همه میگوید

و وقتی ما احتیاج به کمک داریم به ما کمک نمیکند و می رود با یک نفر دیگر دوست میشود

در صورتی که دوست خوب باید هم شادی کنار ما باشد هم وقتی مشکل داریم کنار ما باشد.

دوست خوب باید به ما چیز های خوب یاد بدهد . کار های خوب یاد بدهد مثل احترام به پدر و مادر . مثل با ادب حرف زدن

نه این که به ما فحش یاد بدهد یا به ما کارهای بد یاد بدهد و بگوید بیا با هم شیطانی کنیم .

من هم دلم میخواهد یک دوست خوب داشته باشم

بعد هم دوست دارم خودم دوست خوبی باشم و به دوستانم کمک کنم

و اگر حرفی به من زدند پیش خودم نگه دارم

و اگر مشکل داشتند یا ناراحت بودند به آنها کمک کنم .

و خوراکی هایم را با آنها تقسیم کنم .

من دوست دارم وقتی بزرگ شدم و به دانشگاه رفتم و ازدواج کردم یک عالمه دوست داشته باشم

مثلا با همکلاسی هایم 20 سال دوست باشم و وقتی پیر شدیم به بچه هایمان بگوییم ما 20 سال است با هم دوست هستیم .

همه ما دوست لازم داریم

حتی بعضی وقت ها آدم با یک گربه یا یک گنجشک دوست می شود.

حتی پدر مادر ها و معلم ها هم دوست لازم دارند .

حتی با این که با آنها بازی نمیکنند ولی با آنها حرف میزنند و آنها را دوست دارند.

نتیجه گیری : دوست خیلی خوب است و من دعا میکنم همه دوستان خوب داشته باشند . این بود انشای من .

انشا در مورد دوست

 

انشا در مورد دوست (۲)

انشا در مورد دوست - شماره دو

موضوع : دوستی

پایه تحصیلی : نوجوانان

مقدمه: دوستی ...

دوستی نه در ازدحام روز گم می شود و نه در خلوت شب...

خفته باشیم یا بیدار،دوستی ها باقی است...

همه ماها تو زندگی دوستی های زیادی رو تجربه میکنیم؛دوستی های خوب،دوستی های بد،

دوستی های عمیقو پایدار،دوستی های ناپایدارو زودگذر.

اما واقعا چقدر به خود این مفهوم فکر کردیم؟

اصلاً  دوستی یعنی چی؟

به این فکر کردیم وقتی با یه نفر پیمان دوستی می بندیم باید چه کارایی انجام بدیم؟

این پیمان کجا و چه جوری نمود ظاهری پیدا می کنه؟

اصلاً این پیمان تأثیری تو رفتار ما داره؟

دوستی چطوری تعریف میشه و چه نقشی تو زندگی ما ایفا می کنه؟

دوستی با چه کلماتی مترادفه؟ملزومات دوستی چیه؟

اصلاً چرا ما به داشتن دوست نیاز دتام اریم؟چرا نمی تونیم تنها زندگی کنیم؟

دوست واقعی کیه؟برای دوستی کردن با یه نفر لازمه که حتما طرف مقابل رو دوست داشته باشیم؟وووو.....

من هرچی فکر کردم نتونستم تعریفی از دوستی داشته باشم و خود من دوستی رو با دوستام فهمیدم نه بطور مجرد.

دوستی واقعی هیچ وقت نمیتونه با اجبار و زوری باشه یعنی ما نمی تونیم خودمون رو مجبور کنیم که با کسی دوست باشیم.

دوستی یه حس عمیق درونی است که از قلب و مغز آدم به طور همزمان نشأت می گیره و از درون انسان جاری  میشه

یعنی لازمه وقتی با کسی دوستی می کنی واقعاٌ اونو دوست  داشته باشی

و اون موقع است که میبینی ساعت هایی در روز به اون فکر می کنی،

دائم به یادشی،نگران زندگی و مشکلاتشی،شادی هاش تو رو شاد می کنه و غم هاش دل تو رو به درد می آره.

اینجور دوستی کردن شاید به نظر آرمانی و سخت باشه ولی در واقع اینطور نیست.

اگه آدم بتونه خودش رو در رأس همه افکارش قرار نده و خودش رو عادت بده که به دیگرون هم فکر کنه

به جایی میرسه که می تونه همزمان با تعداد زیادی دوستی های عمیق و پایداری داشته باشه

و دوستات همیشه توی ذهن و قلب و زندگیت  زنده باشن.

به قول یه دوست :

یادها فراموش نمیشوند حتی با اجبار

و دوستی ها از بین نمی روند حتی در سکوت

نتیجه گیری : به نظر من کمال مطلوب دوستی اینه که آدم بتونه همه انسان ها رو بدون هیچ دلیلی دوس داشته باشه

و به اونا عشق بورزه و  این بهترین راه رسیدن به خدا یعنی خالق دوستی هاست والبته اوج دوستی و محبت

انشا در مورد دوست

انشا در مورد دوست (۱۰)

 

انشا در مورد دوست  - شماره سه

موضوع : دوست خوب کیست ؟ چگونه دوست خوبی باشیم ؟

پایه تحصیلی : نوجوانان

مقدمه : دوست خوب چون میوه ای خوب و رسیده است .... سخت پیدا میشود ...
 
دوست… هم نشین خوب … رفیق …! کلماتی که گفتم، مرا به خنده وا می دارد.
پیدا کردن دوست صمیمی و خوب، در این دوره و زمانه، مانند پیدا کردن میوه ی خوب و رسیده است!
شاید زمانی که داشتند رفاقت را تقسیم میکردند،
همه ی مردم در خواب غفلت بودند یا شاید ریشه شان خشکیده بوده و به این قافله نرسیده اند یا شاید هم از تقسیم غنائم بهره برده اند،
امّا بعد از آن آفت به ریشه شان زده و آدمیت را ازشان گرفته است!
من دوست صمیمی و هم نشین واقعی خود را تنها به شرط چاقو برمی گزینم!
اگر ظاهرش خوب بود ، او را برای تست باطن انتخاب میکنم و با چاقوی عقل، جسمش را می شکافم و به روحش دست می یابم!
اگر جسم و باطنش یکی بود و اخلاق و رفتار پسندیده ای داشت، او را انتخاب میکنم.
البته هیچ انسانی کامل نیست و من معتقدم باید در مقابل دوستی که میوه و ریشه ی خوبی دارد
و تنها چند لکه در او دیده می شود، ما نیز آب پاک و زلالی باشیم تا لکه هایش را پاک کنیم و او را از بدی ،دور نگه داریم.
دراینجا یک سوال پیش می آید که چگونه این چنین باشیم؟
باید درجواب بگویم: کافیست آینه باشیم… مانند آیینه نقد کنیم و امر به معروف آیینه وار انجام دهیم.
آینه هیچ گاه داد نمی زند که موهایت نامرتب اند، هیچ گاه فریاد نمی زند یقه ات را درست کن…سکوتش ، خیلی محض است!
ما نیز باید همچون آینه و بدون تغییری درحقیقت، واقعیت دوستمان را بارفتارمان، به وی بفهمانیم.
کسانی که در رفتارشان خورده و شیشه پیدا می شود،
باید بدانند که مانند میوه ها ،چه خوب باشند و چه بد، چه رسیده باشند و چه گندیده،
عاقبتشان این است که خورده شوند و دور انداخته شوند،
اما این که پس ازمرگ مورد حمله ی حشرات قرار بگیرند یانه، دست خودشان است.حال قضاوت باشماست
 
نتیجه گیری : من به جای نتیجه گیری این چند بیت را به شما تقدیم میکنم .
سیب ناب باش برای دوستت / که ندارد فایده ،گیلاس بودن
گرچه گیلاس هم بود میوه ، ولی / شهره است به کرم دار بودن
می باشد لازم، آدمی را آدمیت / و ندارد آخرت، روباه بودن
هشدار که ندارد جا، سرای آخرت / و فقط هست برای خوابیدن
گرچه میجویی در این دنیا، مادیت / ولی ببر بهره اندر این دنیا،ز آدمیت
من گفتم و تو نشنیده بگیر این حماقت / و به حقیقت بدل کن این ، رفاقت
 
 
انشا در مورد دوست (۹)
 

انشا در مورد دوست - شماره چهار

موضوع : خصوصیات یک دوست واقعی

پایه تحصیلی : نوجوانان

 

 

مقدمه : رابطه دوستی یکی از مهم‌ترین روابطی است که ما در زندگی‌مان درصدد بهبود و پیشرفت آن هستیم.

ممکن است یافتن دوست، کار بسیار آسانی باشد

اما یافتن دوستی که در طول رابطه و در مواقعی که ما با سختی‌ها و مشکلاتی مواجه می‌شویم

بخواهد و بتواند به کمکمان بیاید و در واقع یافتن یک دوست حقیقی، سخت است.

حقیقت این است که با وجود داشتن پدر و مادر و اقوام،

هنوز هم بسیاری از مردم برای گذراندن اوقات فراغت به دوستانشان وابسته هستند

و بیشتر وقتشان را با دوستانشان می‌گذرانند.

خصوصیات دوست واقعی

بهترین‌ها را برای شما ‌می‌خواهد؛ یک دوست واقعی همیشه بهترین آرزوها را برایتان دارد. اگر او دریافت که شما در زندگی‌تان شخص موفقی هستید و اهدافتان در حال پیشرفت و موفقیت است، حتما از شما حمایت خواهد کرد.

  1. پشتیبان شماست؛ اگر شما هم‌اکنون با یک مشکل روبه‌رو شده‌اید، می‌توانید دوست واقعی‌تان را تشخیص دهید زیرا دوست واقعی سعی می‌کند که در این مواقع از درد و غم‌تان بکاهد و شما را از این جریان احساسی که در آن به سر می‌برید، بیرون آورد.
  2. صداقت دارد؛ یک دوست واقعی کسی است که با شما صادق باشد و وقتی از او کمک خواستید، او حرفی نمی‌زند که شما را راضی و خوشحال کند بلکه او چیزی را خواهد گفت که فکر می‌کند به صلاح شماست. دوست حقیقی، شما را نصیحت می‌کند، در همه حال پشتیبان و حامی شماست و در مواقع مختلف به شما کمک می‌کند و شما را به راه درست و مثبت هدایت می‌کند.
  3. در مورد شما قضاوت نمی‌کند؛ یک دوست واقعی همیشه حامی شماست. او شما را همین‌طور که هستید، قبول دارد و می‌پذیرد و هیچ‌گاه تلاش نمی‌کند که شما را تغییر دهد. او شخصیت شما را با تمامی موارد مثبت و منفی قبول دارد.
  4. به حرف‌هایتان گوش می‌دهد؛ دوستانی وجود دارند که در مواقعی که همه چیز رو به راه است با شما می‌مانند اما وقتی که شما با یک مشکل روبه‌رو می‌شوید، آنها ناپدید می‌شوند و در حل کردن مشکل شما هیچ کمکی نمی‌کنند؛ برعکس دوست واقعی کسی است که وقتی دید که شما با مشکل مواجه شده‌اید، دست کمک و یاری به سوی شما دراز کند.
  5. شما را جزئی از زندگی‌اش قرار می‌دهد؛ یک دوست واقعی، شما را به بقیه دوستانش به‌خصوص خانواده‌اش معرفی می‌کند و شما را جزئی از زندگی‌اش می‌داند. در واقع شما یک نعمت یا موهبت الهی در زندگی او هستید.
  6. رازدار شماست؛ یک دوست واقعی نقاط ضعف شما را بروز نمی‌دهد و رازدار شماست. رازهایتان را فاش نمی‌کند و برای شما حقه و کلکی سوار نمی‌کند. یکی از اهداف دوستی این است که به حریم و خلوت یکدیگر احترام بگذارید. یک دوست واقعی به این مهم عمل کرده و پشت‌سرتان غیبت نمی‌کند.

نتیجه گیری : به یاد داشته باشید «کسی که یک دوست وفادار بیابد، یک گنج پیدا کرده است»

انشا در مورد دوست

 

انشا در مورد دوست (۸)

انشا در مورد دوست - شماره پنج

موضوع : یک دوست خوب چه خصوصیاتی باید داشته باشد ؟

پایه تحصیلی : نوجوانان

پیدا کردن دوست خوب همیشه مشکل است

اما اینکه تشخیص بدهیم که دوست ما واقعا" دوست خوبی است یا خیر کار سخت تری است.

اما دانستن مشخصات یک دوست خوب در یافتن یک دوست واقعی به ما کمک می کند.

وفاداری

وفاداری یک فاکتور اصلی و ضروری در دوستی و یا هر ارتباط دیگری است.

یک دوست خوب همیشه به دوستی اش وفادار است

و وفادار بودن یعنی اینکه به شایعات و حرفهای بدی که درباره دوستتان گفته می شود توجه نکنید

و از گفتن شایعات و یا حرفهای زشت درباره آنها پرهیز کنید.

اگرچه دوستان خوب هم گاهی ازدست یکدیگر ناراحت و عصبانی شوند اما هرگز پشت سرهم ، حرف بدی نمی زنند.

سخاوت

بخشندگی و سخاوت یکی از علامتهای یک دوست خوب است.

یک فرد سخاوتمند حتی زمانیکه توانایی ودارایی کمی برای بخشش دارد

با کمال میل آنچه که می تواند را می بخشد.

این نشانه فردی است که ارزش دوستی دارد

زیرا این خصوصیت اخلاقی نشان می دهد که او ذهن و قلبی بخشنده دارد.

درک

دوست واقعی کسی است که به حرفهای ما گوش می کند و سعی می کند ما را درک کند .

یک دوست خوب وقتی چیزی را نمی فهمد یا درک نمی کند

درباره آن موضوع سئوال می کند تا موضوع را کاملا" متوجه شود.

صداقت

یک دوست خوب همیشه صادق است و واقعیت را می گوید حتی اگر حرفش آزار دهنده باشد.

یک دوست خوب برای اینکه شما احساس بهتری داشته باشید

به شما دروغ نمی گوید در عوض حقیقت را می گوید

و شما را نصیحت می کند.

مثلا" اگر لباسی مناسب شما نیست یک دوست خوب با مهربانی می گوید:

" این لباس خیلی خوب نیست ، من فکر می کنم این یکی بهتر است."

درک کردن تفاوتها

یک دوست خوب از شما انتظار ندارد که همیشه حرف او را تایید کنید.

در عوض وقتی شما عقیده متفاوتی دارید و با او موافق نیستید ،

به نظر شما احترام می گذارد.

این کار باعث می شود روابط شما جذابتر شود

زیرا دوستان خوب می توانند نظرات مختلف خود درباره موضوعات مختلف را با هم در میان بگذارند.

انشا در مورد دوست

 

انشا در مورد دوست (۷)

 

انشا در مورد دوست - شماره شش

موضوع : یک دوست خوب باید ...

پایه تحصیلی : نوجوانان

مقدمه : بجای مقدمه این کلام از مولا علی (ع) را به شما تقدیم میکنم:

با دوستت مهربانی کن ، اگرچه تو را نافرمانی کند و با او ارتباط برقرار کن اگرچه به تو جفا کند.

دوستان خوب یک سری ویژگی دارند که آنها را از دیگران متمایز می کند

و سبب می گردد دوستان بیشتری در کنار خود داشته باشند.

بنابراین با تغییر رفتار خود به جرگه این افراد بپیوندید.

خصوصیات دوست خوب

  1.  یک دوست خوب حرفهایی که به صورت محرمانه به وی زده شده است را نزد خود نگه داشته و راز دار شما می باشد.
  2.  وقت شناس بوده و در قرار ملاقات ها و یا میهمانی ها قابل اطمینان بوده و سر موقع حضور می یابد.
  3.  یک دوست خوب به موفقیت موفقیت و یا دوستان شما حسادت نمی ورزد.
  4.  یک دوست خوب هنگامی که دچار بیماری و کسالت می گردید با شما تماس گرفته و حالتان را جویا می شود وبه عیادت شما می آید.
  5.  وی می داند که چه زمانی صحبت و چه زمانی سکوت نموده تنها گوش دهد.
  6.  هنگامی که حالتان مساعد نبوده و یا دل و دماغ کاری را ندارید و پکر هستید وی از شما دلخور نمی شود.
  7.  اگر شما به فضای بیشتری نیاز داشته باشید و یا می خواهید تنها باشید آنها این رفتار شما را طرد شدگی تلقی نکرده و دلگیر نمی شوند.
  8.  یک دوست خوب همه چیز های بدتان را تحمیل می کند.
  9.  وقتی نظر او را در مورد مسئله ای جویا شوید با جان و دل و صادقانه نظرات و عقاید خوشد را در اختیارتان قرار می دهد
  10. حتی اگر به نصایحش نیز عمل نکنید ناراحت نمی شود.
  11.  وی با شما می خندد گریه می کند و کارهای ماجراجویانه انجام می دهد اما به دیگران چیزی در مورد آنها نمی گوید.
  12.  پیش از سر زدن به منزلتان شما را مجبور نمی کند که خانه را تمیز کنید
  13.  وی اجازه نمی دهد کسی پشت سر شما و در غیاب شما در موردتان بد گویی کند و به دفاع از شما خواهد پرداخت.
  14.  شما را به کارهای ماجراجویانه رشد دهنده و پیشرفت در کار تشویق خواهد کرد.
  15.  هنگامی که خودروی شما دچار نقص فنی گردد شما را به مقصدتان خواهد رساند.
  16.  روز تولدتان همیشه به یادش بوده و اگر برنامه خاصی برای آن روز تدارک ندیده باشید شما را به بیرون برده و برایتان کیک سفارش می دهد.
  17.  دوست خوب از شما انتظار ندارد که اتوماتیک وار با عقاید وی در خصوص مسائلی همچون مد لباس باشید.
  18. به عقاید شما حتی اگر بر خلاف عقایدش باشد احترام می گذارد.
  19.  هیچ گاه شما را نزد دیگران خرد و تحقیر نکرده بلکه همواره به شما احترام می گذارد و در حضور دیگران از شما تعریف می کند.

نتیجه گیری ... دوست خوب باید خصوصیات زیادی داشته باشد

اما همه این موارد دو طرفه است اگر میخواهید دوست خوبی داشته باشید

خودتان هم باید واقعا یار و مونس و دوست خوب و صادقی باشید

و اگر دوستی را سراغ ندارید که با شما اینگونه رفتار کند

شاید یک دلیل آن این باشد که شما نیز با آنان چنین رفتاری تا به حال نداشته اید...

انشا در مورد دوست

 

انشا در مورد دوست (۳)

انشا در مورد دوست - شماره هفت

موضوع : با چه کسانی دوست شویم ؟

پایه تحصیلی : نوجوانان

با چه کسانی دوست شویم ؟

شاید برای پاسخ به این سوال بسیاری از دانشمندان ، روان شناسان ، جامعه شناسان و ... سخنان زیادی گفته باشند ،

این که دوست خوب کیست و چه خصوصیاتی دارد و ما باید با چه کسی دوست شویم .

اما من در انشای خود تنها به سراغ دانشمند ترین دانشمندان

و عالم ترین علما

و آشناترین طبیبان را روان انسان ها - یعنی ائمه اطهار و سخنان آنها _ رفته ام .

خصوصیات دوست خوب در کلام ائمه

  • مولا علی (ع) :  برترین دوست و برادر تو کسی است که در کار خیر سبقت گیرد و تو را هم به سوی خیر بکشاند ، و تو را به نیکی فراخواند و یاری کند.
  • امام صادق (ع) : محبوبترین برادرانم نزد من کسی است که عیبهای مرا پیش من هدیه آورد ( و آنها را به من گوشزد کند.)
  • حضرت محمد (ص) :  همنشین شایسته همانند عطر فروش است ، اگر چیزی به تو ندهد بوی عطرش به تو خواهد رسید.
  • مولا علی (ع) : بهترین برادران تو کسی است که با راستگویی خود تو را به راستگویی دعوت کند و با اعمال نیک خود تو را به بهترین کارها فرا خواند.
  • مولا علی (ع) : بهترین دوست تو کسی است که تو را شیفته آخرت کند ، و نسبت به دنیا بی رغبت کند و تو را در فرمانبرداری از خدا کمک کند.

نتیجه گیری : در پایان برای شما دعا میکنم بهترین دوستان را در دو جهان داشته باشید . آمین .

انشا در مورد دوست

انشا در مورد دوست (۵)

انشا در مورد دوست - شماره هشت

موضوع : دوست خوب

پایه تحصیلی : کودکان

دوست خوب چیز خوبی است. دوست خوب به آدم کمک می کند.
دوست خوب به آدم میگوید سیگار نکش.
 
 و اگر دستت سیگار دید ناراحت می شود.
دوست خوب وقتی غمگینی به تو میگوید ناراحت نباش.
 
 دوست خوب وقتی درسی را افتادی دلداری ات و میگوید ناراحت نباش.
فوقش 5 ساله می شوی مگر چه می شود.
دوست خوب وقتی بهش پیامک می دهی که "دوست خوب چیز خوبیه" می گوید : "آره موافقم..."
دوست خوب حرفای خوب خوب میزند. دوست خوب وقتی چیزی را بلد نیستی به تو یاد میدهد.
دوست خوب همیشه میخندد و همیشه کارهای خوب انجام میدهد.
مثلا من یک دوست خوب دارم که اسمش حجت است. خیلی آدم خوبی است.
 
 تازه یک دوست خوب دیگر هم دارم که اسمش سجاد است.
سجاد آدم بزرگی است هم قدش هم روحش.
 
تازه یک دوست خوب دیگر هم دارم که اسمش حفیظ است
که مامور ثبت احوال برای اینکه شناسنامه اش خوشگلتر بشود برایش نوشته است حفیض.
 
تازه دوستای خوب دیگری هم دارم که اسمشان را  نمی نویسم
چون مامانم می گوید همه چیز را نباید گفت بعضی چیزها سری است.
 
هر آدمی در زندگی اش نیاز دارد که دوستان خوبی داشته باشد که در سختی ها یاری اش کنند.
و آدم هم باید به دوستانش کمک کند.
 
 باید به فکر دوستانش باشد. و من خدا را شکر می کنم که به من دوستان خوبی داده است.
این بود انشای من...

انشا در مورد دوست (۴)

 

انشا در مورد دوست - شماره نه

موضوع : دوست خوب

پایه تحصیلی : کودکان - نوجوانان

دوست خوب چیزی است که امروزه سخت تر از معادن طلا و یا عناصر جدید پیدا می شود

امروزه به دلیل وجود ناخالصی میان مردم خیلی سخت یک دوست ناب و وا قعی پیدا می شود .

یک دوست خوب باید دارای شرایط خاصی باشد مثلا از نظر من:

دوست خوب باید مانند یک آینه باشد بدی ها خوبی ها را به نرمی نشان بدهد اگر چه هزاران تکه شود

دوست خوب باید یک راهنمای خوب باشد

و راه هایی که برای خود می پسندد به ما نشان دهد

و در تنگدستی و درماندگی به داد ما برسد «دوست آن است که گیرد دست دوست.»

دوست نباید تازمانی که انسان داراست گرد آن بچرخد ودر نداری آن را ترک کن

وگرنه باید گفت « این دقل دوستان که میبینی مگسانند گرد شیرینی.»

نتیجه گیری : دوست خوب همچون طلا و جواهر است سخت پیدا میشود

پس اگر دوست خوبی دارید به راحتی او را از دست ندهید .

انشا در مورد دوست

 

انشا در مورد دوست (۶)

انشا در مورد دوست - شماره ده

موضوع :چگونه دوست خوبی باشیم؟

پایه تحصیلی : نوجوانان

آداب دوستی و این که چطور میتوانیم در دوستی و رفاقت موفق باشیم .

و این که ما در مقابل دوستان خود چه وظیفه ای داریم را میتوان به خوبی و زیبایی در کلام ائمه اطهار پیدا کرد

به همین خاطر من با احادیث زیر به این سوال که « چگونه میتوانیم دوست خوبی باشیم » پاسخ میدهم .

چگونه دوست خوبی باشیم .

  • امام صادق (ع) :  کسی که دوستش را در کار زشتی ببیند و با اینکه توانائی دارد ، او را از آن باز ندارد ، به او خیانت کرده است ، و کسی از دوستی با نادان اجتناب نکند ، ممکن است همانند او گردد.
  • مولا علی (ع) : با شرافت ترین جوانمردی ، خوب دوستی کردن است.
  • مولا علی (ع): با دوستت مهربانی کن ، اگرچه تو را نافرمانی کند و با او ارتباط برقرار کن اگرچه به تو جفا کند.
  • از حضرت محمد (ص)  سوال شد کدام همنشین بهتر است ؟ فرمود : کسی که دیدن او شما را به یاد خدا اندازد ، و گفتار او دانش شما را بیفزاید ، و کردار او شما را به یاد آخرت اندازد.
  • مولا علی (ع) : دوستان و برادران دینی را به اندازه تقوایشان ( پرهیزکاری و دوری از گناه ) دوست بدارید.
  • مولا علی (ع) : دوست خود را به وسیله نیکی کردن به او سرزنش کن. و بدی او را به وسیله بخشش به او دفع کن.
  • حضرت محمد (ص) : سه چیز دوستی مسلمانان را نسبت به هم صفا دهد ، با دوست خود با خوشرویی برخورد کند ، در مجالس برای او جا باز کند ، و او را با نامی که بیشتر آنرا دوست دارد صدا کند.
  • امام صادق (ع) : هرگاه کسی را دوست داشتی او را بدان آگاه ساز ، زیرا اعلام محبت ، محبت را میان شما استوارتر می سازد.
  • مولا علی (ع) : دوست انسان دوست واقعی نیست مگر اینکه در سختی ، و پشت سر و بعد از مرگ ، حقوق او را رعایت بنماید.
  • امام علی (ع) : برادرت را پشت سرش چنان یاد کن که دوست داری او تو را یاد کند و بپرهیز از آنچه دوست ندارد ، و واگذار آنچه را که دوست داری او نسبت به تو واگذارد و ترک کند.
  • امام باقر (ع) : دوستى بیست ساله [نوعى‏] خویشاوندى است.

انشا در مورد دوست

 

همچنین بخوانید :

انشا در مورد زمستان | 12 انشا درباره فصل زمستان برای پایه های مختلف

انشا در مورد پاییز | 7 انشا ادبی و توصیفی در مورد فصل پاییز برای پایه های مختلف

انشا در مورد امام رضا | 5 انشا با موضوع زندگینامه ، تحقیق و نامه ای به امام رضا

 انشا در مورد روز بارانی+انشاء با موضع باران

انشا در مورد ۲۲ بهمن ماه

انشا در مورد شب یلدا ، شب چله + متن انشا و مـقـالـه کامل برای شب یلدا

 

*********************************************************

این هم یک نوشته به درد بخور از سایت تبیان در مورد این که چطور یک دوست خوب پیدا کنیم ؟

*********************************************************

 

 
 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
گروه نویسندگان

انشا در مورد زمستان | 12 انشا درباره فصل زمستان برای پایه های مختلف

انشا در مورد زمستان | 12 انشا درباره فصل زمستان برای پایه های مختلف

فصل های مختلف و توصیف آنها همیشه موضوع انشا مورد علاقه معلمین بوده و هست ، انشا در مورد زمستان نیز با توجه به زیبایی هایی طبیعی فصل زمستان از این قاعده مستثنی نیست به همین جهت ما هم در دلبرانه برای کمک به دانش آموزان و بیشتر اولیایی که مجبورند انشای کودکانشان را بنویسند :))) این متن را که شامل 12 انشا مختلف درباره زمستان با موضوعات و نگاه ها و سبک ها نگارشی مختلف است برای شما جمع آوری کرده ایم . امیدوارم مفید باشد.

انشا در مورد زمستان (۲)

انشا در مورد زمستان شماره یک

انشا در مورد زمستان- متن ساده کودکانه در مورد زمستان

برای پایه تحصیلی :کودکان - به زبان ساده

موضوع انشا : زمستان را دوست دارم

مقدمه : به نام آفرینده فصل ها انشا خود را آغاز میکنم .

من فصل زمستان را دوست دارم .

همه فصل ها زیبا هستند ، هر کدام یک جور قشنگی دارند .

بهار پر از گل های زیباست ، تابستان گرم و پر نور است ، پاییز همه درخت ها رنگارنگ میشوند ولی زمستان هم زیباست.

من فصل زمستان را به خاطر روز های برفی خیلی دوست دارم .

وقتی برف می آید میتوانیم آدم برفی درست کنیم و با دوست های خود برف بازی کنیم که خیلی کیف میدهد.

وقتی زمستان میشود در خیابان ها لبو و باقالی داغ می فروشند که سرما خیلی میچسبد .

البته گاهی آدم در فصل زمستان مریض میشود و باید به دکتر برود و داروی بخورد ولی من باز هم فصل زمستان را دوست دارم .

فقط بدی زمستان این است که ممکن است کسی در زمستان لباس گرم یا بخاری نداشته باشد .

من در زمستان همیشه میترسم اگر کسی بخاری نداشته باشد مریض بشود .

دوست دارم وقتی بزرگ شدم به کسانی که پول ندارند کمک کنم که بخاری و کاپشن و لبو برای بچه هایشان بخرند.

این بود انشای من .

نتیجه گیری : هر فصلی برای خودش قشنگ است و ما باید همیشه به فکر همدیگر باشیم و به هم کمک کنیم .

انشا در مورد زمستان (۲)

 

انشا در مورد زمستان شماره دو

انشا در مورد زمستان- متن ادبی -توصیفی در مورد زمستان و شکوه و زیبایی های آن

برای پایه تحصیلی :نوجوانان

موضوع انشا : زمستان را با یلدا ، آدم برفی حیاط ، سرما ، عظمت و معصومیتش دوست دارم

مقدمه :

زمستان است. هوا سرد است.

چه بیچاره ها آدم هایی که ندارند سرپناهی برای شب هایی به درازی شب یلدا.

یلدا اولین شب است. اولین شب سال، سالمان زمستان است، یعنی من دوست دارم که سال با زمستان شروع شود. من زمستانیم.

شاید نباید از ترحم صحبت کنیم. زمستان خشک و خشن است.

خشونتی که در آن طراوت جاریست، طراوتی مانند زندگی.

شاید به نظر آید همه مرده اند، اما این مردگی نیست، خشوع طبیعت است در برابر عظمت زمستان.

می گویند زمستان مبارزه ای است، مبارزه ای بین ماندن و نماندن، اما فکر می کنم اشتباه است.

زمستان برهه ایست برای نشان دادن لیاقت ها. آن که دارد لیاقت ماندن را، منتخب می شود. پس آدم های بزرگند که می مانند.

کم نیستند کسانی که متنفرند از این فصل پرموهبت و چه بسیار دارند علاقه به بهار.

آنها بهار را عروس می دانند، یعنی عروسش کردند.

چنان از آن یاد می کنند که حتی بعضی مواقع در وصف هم نمی گنجد، اما در برابر شکوه و جلال زمستان هیچ نیست.

وقتی چشم به باغچه ی برف نشسته ی حیاط می اندازیم، برف را آن چنان مظلومانه می توان دید

که در روی زمین با تواضع و فروتنی وصف ناپذیری روی زمین جای گرفته. چه چیز از این بالا تر است؟ آیا این زیباست یا آن برگ های سبز بهار؟

آدم برفی کوچکی در گوشه ی حیاط با چشمانی سرمه شده، چشم به در حیاط دوخته،

انگار منتظر است. منتظر کسی، چیزی یا نسیمی.

دلمان تنگ می شود برای سردی زمستان، برای برف هایش، برای سفیدیش.

سفیدی بی لک و یکدست. آدم برفی کم کمک آب دماغش می آید، انگار گرما خورده. دیگر قرص های مسکن و پنی سیلین درمانش نمی کند.

شب چهارشنبه است و چهارشنبه سوری، آخرین چهارشنبه ی سال. بهار می آید.

آدم برفی مان دیگر نیست. شال گردنش روی زمین است، هویجی که روی آن افتاده و …

نتیجه گیری ... من زمستانی ام و زمستان را بهمه شکوه و ابهت و زیبایی های پنهانی که دارد می ستایم .

انشا در مورد زمستان (۱۰)

انشا در مورد زمستان شماره سه

انشا در مورد زمستان- متن ادبی در مورد زیبایی های زمستان

برای پایه تحصیلی :نوجوانان

موضوع انشا : زمستان زیباست 

مقدمه : خداوند زیباست و آفرینده زیبایی ها ... زیبایی که مدام در هر روز در هر فصل در برابر چشمام ما قرار میدهد ، زیبا مثل دانه های معصوم برف

آن گاه که دانه های ظریف برف رقصان بر زمین می نشینند.

در آن هنگام که برگ درختان دانه دانه بر زمین می افتند و زمین را فرش می کنند.

آن هنگام که ناله ی پرندگان گرسنه در برف مانده در بیابان به آسمان می رسد.

در ان هنگام است که زمستان با قدم های سرد و آرام به سرزمین ما می رسد.

در سوز سرما آتش درون بخاری ها همچون دل من و تو گرم است.

سپاهیان ابر های سیاه در بلندای آسمان به جنگ هم می روند وصدای شمشیر های آن ها چون رعد سینه ی آسمان را می شکافد

در آخر اشک سپاهیان شکست خورده بر آن گندم زار می چکد اشکی که برای ما رحمت است.

توپ خورشید در زیر لحاف ابر ها گم شده بوران می آید و برف ها پر می کشند

درختان عریان شده در پاییز لباس سپید به تن می کنند.

و این ها تنها گوشه ای از زیبایی زمستان است . زمستان زیباست

نتیجه گیری : انشای کوتاه خود را با این دعای زیبا در قالب  شعر به پایان می برم :

دعا میکنم غرق باران شوی

چو بوی خوش یاس و ریحان شوی

دعا میکنم در زمستان عشق

بهاری ترین فصل ایمان شوی

انشا در مورد زمستان (۹)

انشا در مورد زمستان شماره چهار

انشا در مورد زمستان- متن کوتاه توصیفی در مورد زمستان 

برای پایه تحصیلی :نوجوانان -کودکان

موضوع انشا فصل زمستان را توصیف کنید.

مقدمه : زمستان آغاز شد و من هم انشای خود را با این دعا آغاز میکنم 

مواظب گرمای دلت باش

تا کاری که زمستان با زمین کرد ،

زندگی با دلت نکند

پس از اتمام پاییز،زمستان کوله بار سرد خود را بر زمین میگذارد

زمستان فصلی است،سفید…

این فصل آخرین فصل سال است

روزها،ماه ها،در پی هم میگذرند ….

تا به این فصل زیبا میرسیم

در این فصل درختان لباس عریانی به تن میکنند

همه ی خیابان ها،کوچه ها عروس میشوند…

عروسی از جنس سرما،از جنس آرامش

کوله بار این فصل پر از برف و پر از ترانه های بارانی است…..

ترانه های بارانی هم کوله بار بارانی و غم خود را در این فصل میگذارند

این فصل روح لطیفی به شاهرگ هستی می بخشد

در این فصل عقل ها حیران میشود از زیبایی های طبیعت

حرف های ناگفته ای در این فصل در ژرفای جانمان باقی میماند

هم چنان که در این فصل برف و باران میبارد…..

قصه ای که نامش زندگی است هم چنان جریان دارد…..

امیدوارم که در این فصل دل ها همچون این فصل ….

سرد و بارانی نشود….

اما آخر این فصل مانند فصل های بی وفای دیگر هوس رفتن میکند

کاش زمستان کفش داشت…..

و او را نگه میداشتم ،…..

در را به رویش قفل میکردم…..

و چه کارها که برای ماندنش انجام نمیدادم

تا مرا با این همه زیبایی تنها نگذارد….

اما من چه بخواهم و چه نخواهم میرود…….

اما با رفتن او سال جدیدی آغاز میشود….

که فصل بهار فرا میرسد که جشن طبیعت است……

نتیجه گیری : در پایان انشای زمستانی خود را با شعری بهاری به پایام می برم به امید شادی کسانی که دوستشان دارم 

نو بهار است در آن کوش که خوشدل باشی

کسی گل بدمد و باز تو در گل باشی

انشا در مورد زمستان (۸)

انشا در مورد زمستان شماره پنج

انشا در مورد زمستانتوضیح در مورد زمستان -ویژگی های طبیعی - بارندگی - زندگی حیوانات و ...

برای پایه تحصیلی :کودکان -نوجوانان ( این متن به علت سادگی هم برای کودکان هم نوجوانان قابل استفاده است )

موضوع انشا : در مورد فصل زمستان و ویژگی های آن توضیح دهید.

مقدمه: سال چهارفصل دارد،به اسم های بهار،تابستان،پاییز و دراخرزمستان،فصل سرما و برف و باران.

زمستان همیشه حامل برف و باران و سرما بوده است وهمیشه خواهدبود.

فصلی که خیلی از مردم ان را به خواب طبیعت تعبیر می کنند.

فصلی که روح ازبدن طبیعت خارج می شودوبه خواب موضعی می رودتا که نوروز و بهار فره برسد

ودوباره طبیعت نفسی تازه بکشدودباره زیبایی های خودرا به نمایش برساند.

زمستان فصلی است که ابرهای سیاه،اسمان را می پوشاندوازان هابرف های سفید همچون مرواریدبه زمین می نشیندو زمین را سپیدپوش می کند.

گویی طبیعت لباس سپیدی پوشیده تا خودرا برای روز عیدوبهاراماده کندوجشن و پایکوبی به راه کند

باامدن زمستان و باران زمین از اب و برکت خداوندسیراب می شودو درختان و زمین کم کم از بستر و ارامگاه خود بیرون می اید

گویی که دوباره متولدشده اند.فصل زمستان همچون همه ی فصل ها سه ماه دارد به نام های دی و بهمن واسفند.

دراین فصل بعضی از حیوانات به خواب زمستانی می روندمانندمار،مارمولک و خرس

و پرندگان به علت سرما از منطقه ی سردسیر به منطقه ی گرم سیر مهاجرت می کنند

و همچنین دراین فصل سفره های زیرزمینی و چشمه ها و رودخانه ها پراب می شوندو زمین را برای کشت و کاربهاری اماده می کنند.

نتیجه گیری:
زمستان یکی از پرنشانه ترین فصل های خداوندمی باشد.این فصل این نتیجه را به ما می دهد که خداوندقادر و توانا می تواند مردگان را در روز رستاخیز زنده کندو بهار بعداز امدن زمستان بهترین نشانه ی ان می باشد.

منبع : ansha.ir

انشا در مورد زمستان (۳)

انشا در مورد زمستان شماره شش

انشا در مورد زمستان- متن ادبی در مورد پاییز

برای پایه تحصیلی :نوجوانان - کودکان  ( این متن به علت سادگی هم برای کودکان هم نوجوانان قابل استفاده است )

موضوع انشا : زیبایی های فصل زمستان را توصیف کنید.

مقدمه : به دل نا گفته صدها حرف دارم
میان سینه زخمی ژرف دارم
به روی پوستین سالخوردم
زمستان در زمستان برف دارم

زمستان باکوله باری ازسرما فرامی رسد وسردی این فصل نو،باهمه ی خوبی ها وبدی هایش،آغازمی شود.

زمستان فصل سردی وبرف های سپیدی است که،روی پشت بام خانه ها،بیش ازپیش خودنمایی می کند.

درفصل زمستان،رودخانه هایخ می بندند،

درختان به خواب می روند وطبیعت پس ازسه فصل کوشش،استراحت خودراآغاز می کند.

دراین فصل،درختان برهنه می شوند تابرای فصل بعدی لباس نو برای خود،مهیاکنند.

زمستان با تمام سردی و بی رنگی اش،مهربان است.

درزمستان میوه هایی به بارمی نشینند که سردی این فصل را،برای همگان شیرین می سازد.

آمدن این فصل سرد باخود موهبت های فراوانی به همراه دارد.

برف بازی های کودکانه وقهقهه های نشاط آور موهبتی است که یادآور جریان داشتن زندگی می باشد.

یلدا،بلندترین شب سال،درآغازفصل زمستان است.

دورهم جمع شدن خانواده هاوگرفتن فال حافظ وخوردن دانه های سرخ انار که بی شباهت به یاقوت های گران بها نیستند،

شیرینی این فصل را دوچندان می نماید.

زمستان هرچند سرد،فصل گرمی قلب های خانواده هایی است که،درکنارکرسی به شاهنامه خوانی می پردازند.

دراین فصل زمین،لباسی که مانند لباس عروس است می پوشد ومنتظر است تا داماد خود باسرسبزی اش اوراسفید بخت کند!

دریغ که سردی و سرسبزی به هم نمی رسند.

شب هایی که ستارگان برفرازآسمان خودنمایی می کنند،

ازهرمؤقع دیگر خواستنی تر می شوند ومن کودکی را دیدم که می خواست بانردبام خانه اش آسمان رادرنوردد

وستاره هارادرآغوش بگیرد تامبادا،آن ها سردشان شود!

خوابیدن درفصل زمستان حالی دیگردارد.

درست نمیدانم اناشاید این درخت های برهنه هم احساس مرادارند.

کسی چه می داند،شاید این فصل سپیدی ازفصل سرسبزی که همه آن رابه رخ زمستان می کشند،مهربان ترباشد.

زندگی درحرکت است باتمام خوشی ها،ناخوشی ها،سردی ها وسبزی ها.

درنظرمن عاشقانه ترین فصل،فصل زمستان است.

برف های نشسته روی نیمکت های پارک جلوه ی این فصل پرازعشق رانمایان می کند

و کسی که باتمام این زیبایی ها،فصل زمستان رادوست ندارد قلبش تماشایی است.

زمستان می رود وبهارمی رسد.ننه سرما رخت های خودراجمع می کند

وجایش رابه عمو نوروز قرض می دهد.

نتیجه گیری: زندگی همین لحظه های خوشی است که این فصل هارارقم می زند.

وقتی کودکی پابه دنیا می گذارد،درگوشش نغمه ی خوش اذان رازمزمه می کنند ووقتی کسی روی درنقاب خاک کشید،

نمازی بی اذان برایش می خوانند.گویی مدت زندگی به اندازه ی فاصله ی بین اذان تانمازاست وافسوس چه فاصله کوتاهی!

انشا در مورد زمستان (۱)

انشا در مورد زمستان شماره هفت

انشا در مورد زمستان- توصیفی انتقادی در مورد توصیف یک روز زمستانی

برای پایه تحصیلی :نوجوانان 

موضوع انشا : یک روز برفی در زمستان را توصیف کنید 

تنیده روی ذهن ام تور رویا
قلم در دست، در کنج اتاقی
نشسته شاعری تنهای تنها

دی شب پشت پنجره ی ما و تمام پنجره های دیگر برف آمد.
همه جا نشست و نور ماه را به تاریکی میان اتاق ها انداخت.
نیمه شب که من به دلایلی هنوز مثل جغد عجیب و مرموزی بیدار بودم
لایه ای از برف دیگر همه جا را پوشانده بود و

جالب تر این که صبح روز بعد آن لایه ی تمیز و دست نخورده ضخیم و ضخیم تر شده بود.
سکوت برف زیبا بود و قرت قرت خشک و پوک قدم های مردم آزار من از آن هم زیبا تر.

من برای کار بخصوصی از خانه بیرون نرفته بودم.
حتی برای برف بازی هم نرفته بودم.
و بنابراین جز کفش های کتانی و می توان گفت کهنه ام
حوصله ی پوشیدن چیز دیگری را نداشتم.
من در طول راه مثل همیشه به چیز های زیادی فکر کردم.
فکر کردم و کفش های خیسم را با کیف و لجاجت خاصی
میان برف های مرتب و تازه بر هم نشسته کشیدم.

آنقدر غرق فکر بودم که به سرما هم اهمیت چندانی ندادم.
گرچه از حق نباید گذشت که زیاد هم پوشیده بودم.
به هر حال آن چه امروز گذشت
فرق چندانی با آن چه در یک روز غیر برفی ممکن بود
برای من اتفاق بیفتد نداشت و
من در حالی که به یاد آن زلزله ی کذایی
با جدیت مراقب سرزدن هرگونه ناشکری از جانب خود بودم
آهسته به این فکر می کردم که چرا زندگی بعضی بچه ها این همه یک نواخت و آرام است.

و باز خیلی زود صدایی مثل صدای دوستی
که اولین بار جواب این سوالم را داد در من تکرار کرد مهم قلب و فکر آدمیزاد است نه اطرافش
و من می دانم تا مدتی گرچه کوتاه باز با همین جواب ساده قانع خواهم شد و
در راه آمد و رفت هایم در افکار و خیالات عجیب دیگری غرق خواهم گشت.

انشا در مورد زمستان (۴)

انشا در مورد زمستان شماره هشت

انشا در مورد زمستانانشای توضیحی در مورد زمستان از زبان کودکانه

برای پایه تحصیلی : کودکان (به زبان ساده )

موضوع انشا : توصیف زمستان از زبان یک کودک فقیر روستایی 

مقدمه : زمستان فصل زیبایی است ولی چون سرد است ما باید به کسانی که بخاری و لباس گرم نداریم کمک کنیم .

این انشا را از زبان یک کودک فقیر آغاز میکنم .

زمستان یک فصلی هست که بعد از فصل پاییز است.

در زمستان روی درختها برف می ریزد.

وقتی که برف باریدن تمام می شود ما می توانیم در زیر درخت برویم و آن را تکان تکان بدهیم تا دوباره برف ببارد.

من این کار را دوست می دارم. مادر من این کار را دوست نمی دارد.

چون هروقت من این کار را می کنم مادرم می گوید " این کارو نکن. سرما می خوری پول نداریم تو را به دکتر ببریم ."

مادر من زن مهربانی است. من او را دوست می دارم.

خانم معلم ما می گوید درختها در فصل زمستان خوابیده اند و دوباره در فصل بهار بیدار شدند.

زمستان یک فصلی هست که در آن هوا سرد بوده است. ما در خانه بخاری داریم ولی آن کار نمی کند.

ما باید در آن نفت بریزیم ولی پدرم این کار را نمی کند. او می گوید در خانه برای نفت خریدن ما پول نداریم.

یک شب که خیلی در آن سردم بود از رختخوابم بلند شدم و به نزد پدرم رفتم و او را با سرعت تکان تکان دادم تا بیدارش کنم

و به او بگویم که سردم بوده است. وقتی او را بیدار کردم او من را کتک زد و من در زیر پتوی خودم رفتم و گریه کردم.

در زمستان باران هم می بارد و روی زمین جمع می شود. در کفشهای من دو سولاخ بزرگ دارد و یک سولاخ کوچک هم هست

و در آنها آب فرو می رود. همیشه پاهای من در زمستان یخ زده بوده است. در زمستان ممکن است مردم بمیرند.

در پارسال یکی از همسایه های ما از سرما مرد. آنها بخاری نداشته اند.

ما بخاری داریم ولی کار نمی کند. بخاری خیلی چیز خوبی است و در زمستان برای ما خیلی لازم داریم.

در زمستان پرنده های قشنگ به مسافرت می روند و کلاغ می آید. کلاغ قارقار می کند.

آنها برای درختها لالایی می گویند وگرنه درختها خوابشان نمی توانند ببرد.

وقتی درختها در خواب هستند پدرم شاخه های آنها را میبرد.

او می گوید آنها در خواب هستند و دردشان نمی کند. من یک برادر کوچک دارم.

من در زمستان آدم برفی درست کرده ام.

مــن در حیات آدم برفی درست کرده ام. آدم برفی من هیچوقت دماق ندارد. آدم برفی من نمی تواند نفس بکشد و زود می میرد.

من در کارتن دیده ام که دماق آدم برفی از هویج است. مادرم به من هویج نداده است.

ولی یک بار من در آشپزخانه رفتم و یک دانه هویج که داشتیم دزدیدم و آن را دماق آدم برفی کردم و او توانست که نفس بکشد و خیلی خوشحال شد.

وقتی مادرم فهمید خیلی ناراحت شد. 

من فصل زمستان را دوست می دارم. 

نتیجه گیری : این انشا از زبان یک کودک فقیر و روستایی است و به ما می آموزد زمستان بجز زیبایی ها و تفریحاتی که برای ما دارد روز های سختی برای خانوده های فقیر و روستایی محسوب می شود و شاید بهترین روز هایی که ما در آن برای کمک به هم نوعان خود آزموده می شویم . 

انشا در مورد زمستان (۵)

انشا در مورد زمستان شماره نه

انشا در مورد زمستان- متن ادبی و شاعرانه در مورد زمستان

برای پایه تحصیلی :نوجوانان- کودکان

موضوع انشا : زمستان با توصیفات ادبی و شاعرانه توصیف کنید.

مقدمه :  من در انتظار آمدن زمستان با آن کوله بار پر از برف و سرما انشای خود را آغاز میکنم . 

دوباره می آید، هر سال همین موقع می آید. کوله بارش را جمع می کند و به سوی پاییز می آید.

پاییز هم کاسه ای آب برای بدرقه اش می ریزد ولی قدم زمستان آنقدر سرد است که برف بر روی تپه شروع به باریدن می کند.

بله زمستان آمد، بعد از پاییز هر سال این گونه است .

ولی امسال و سال های بعد زمستان شاید مهربان باشد و شاید قدمش سرد نباشد و شاید برفی نیاید.

سنجابی که فندق هایش را کنار درختی پنهان کرده با اشتیاق به سمت خانه اش می دود و همچون ستاره ای درخشان می خندد.

زمین نیز با طراوت و شادابی از گرسنگی اش می گذرد و غذای ذخیره شدهی او را نمی قاپد چون اگر غذایش را بخورد

او دیگر غذایی برای خوردن ندارد و زمین طرفدار عدل و داد است.

درختان مانند اسکلت های بلور آجین در میان جنگل نمایان اند و قندیل های نقره ای و درخشنده ی کنارهی غار روشن کننده ی تاریکی سرما اند.

سرما ناراحت است چون آفتاب ناراحت است و همچنین درخت که دیگر نمی تواند سر سبزی چمنزار را ببیند و در اعماق آن سفر کند.

آفتاب نظاره کنننده ی این منظره است. او برف را می بیند، سنجاب را می بیند و همچنین پنبه های خیس و نم دار ننه سرما.

سرما می گوید که لحاف ننه سرما پاره شده ولی ننه سرما می گوید لحاف خدا پاره شده،

من نمی دانم کدام درست است ولی میدانم که خداوند لحاف کسی را بی خود و بی جهت پاره نمی کند،

حتمأ سرما خشمگین آب پاییز را به یخ تبدیل کرده و پاییز ناراحت شده است.

ولی صحبت سرما و دندان پاییز نگذاشت بگوید که او برگ درختانش ریخته است.

و این حس همکاری اینجا هست، نه در شهر، در آنجا نفس کز گرمگاه سینه می آید بیرون ابری شود تاریک و مه در آسمان تیره ی سرما پنهان می کند مارا .

نمی زارد ببینیم یکدگر را و حل کنیم درد و ناله ی مردمان شهرمان را.

انشا در مورد زمستان (۶)

انشا در مورد زمستان شماره ده

انشا در مورد زمستان- توصیف ادبی فصل زمستان و زیبایی های آن 

برای پایه تحصیلی :نوجوانان 

موضوع انشا : فصل زمستان

مقدمه : قلم در دست میگیرم و زیبایی ها و زشتی های زمستان را این گونه آغاز میکنم . 

به گوش ام خش خش پاییز زرد است
دل ام میعادگاه زخم و درد است
نمی آید صدایی از در و دشت
“هوا بس ناجوانمردانه سرد است”

دی با عصبانیت وارد خانه میشود.

نسیم بی رحمانه از زمین و زمان روح میگیرد.تن باغچه ها مانند کویر خشک و پیر میشود.

درخت با پاهای برهنه زیر برف لرزه میزند.

دانه های برف رقص کنان بر روی زمین می نشینند.

درخت رخت دامادی و عروس آن یعنی باغچه لباس عروس می پوشد.

گل درون گلدان،کم کم می میرد.گلدان از مرگ هم صحبتش به غم می نشیند.

چه شب هایی که گل و گلدان بی بهانه با هم صحبت می کردند

رود ها از حرکت می ایستند . جوی ها یخ می زنند.قندیل های یخ مانند خنجر تیز می شوند .

قندیل ها از دور برق میزنند و خود نمایی میکنند.

گنجشک ها دیگر بازی نمیکنند.این روز ها فقط روی سیم های برق یک گوشه کز میکنند.

روی گنجشک برف مینشیند و مثل بید می لرزد.

بچه ها با لباس گرم به بیرون می زنند. گلوله های برفی درست می کنند و به سر و کله هم می زنند.

مادر هایشان از دور نگاهشان میکنند که خدایی نکرده بچه عزیز دردانه شان آسیبی نبیند.

نتیجه گیری : زمستان یکی از فصل های زیبای خداوند است.درست است کمی سرد و بی روح است ولی در آن زندگی نهفته شده است که برای دیدن آن چشم دل می خواهد. و برای دیدن زیبایی های این سرمای ناجوانمرد میباید که چشم های دل را بگشایی.

به قول شاعر ، چشم دل باز کن که جان بینی ، آنچه نادیدنی ست آن بینی 

انشا در مورد زمستان (۷)

انشا در مورد زمستان شماره یازده

انشا در مورد زمستان- متن ادبی برای ارتباط بین تغییر فصل ها و زندگی ما 

برای پایه تحصیلی :نوجوانان به زبان ساده

موضوع انشا با تماشای فصل زمستان و تغییر فصل ها چه نتیجه ای می گیرید؟ 

مقدمه : با من در این انشا همراه باشید تا باشما از سلطنت کوتاه زمستان و زیبایی های ان بگویم . 

زمستان فصل سوز و سرما است

فصلی است که روی درختان شکوفه های برفی می گذارند. 

بر روی خاک گل های یخی می کارد و روی پنجره ی اتاق من جامه ای سفید می اندازد

زمستان سپیدی قبل از سبزی است

زمستان برای خود هر ساله سلطنتی کوتاه ولی باشکوه درست می کند چنان سلطنتی می سازد که به او قوی ترین فصل سال می گویند.

قدرتی که درختان را می خواباند آب ها را منجمد می کند

پرندگان را فراری می دهد به گرمای طاقت فرسای زمین غلبه می کند

بر روی آسمان توری ابری می کشد وبرف و باران می بارد و آهنگ رعدو برق و طوفان از سر می دهد

و آدم برفی های کوچک و بزرگ را سربازان قصر خود قرار می دهد قصری از جنس برف .

اما سلطنت آن زیاد طول نمی کشد به طوری که درختان از خواب زمستانی بیدار می شوند

پرندگان باز می گردند خورشید دوباره گرم و درخشان می شود و آسمان دوباره آبی رنگ می شود

آن موقع است که شیشه ی پر از برف اتاق من تمیز می شود و آنگاه است که می گویم بدرود بر زمستان و درود بر بهاران.

نتیجه گیری : همانطور که سلطنت با شکوه زمستان زیباست ولی همیشه گی نیست ، زیبایی های زندگی نیز اگر چه گاهی زیبا و گاهی سخت است ولی همیشه گی نیست و دیر یا زود تمام میشود و ما می مانیم و بهار زندگی و آنچه قبل از زمستان زندگی با اعمال خود کاشته و برای خود به جا گذاشته ایم . 

انشا در مورد زمستان (۳)

انشا در مورد زمستان شماره دوازده

انشا در مورد زمستان- به زبان ساده کودکانه در مورد علاقه به زمستان و برف و برف بازی 

برای پایه تحصیلی : کودکان 

موضوع انشا : من عاشق زمستان هستم زیرا ...

مقدمه : انشایم را آغاز میکنم .روی یک برگه سفید . انگار شب تا صبح مدام روی آن باریده و آن را سفید کرده است . به نام خدا .

بهترین لحظات زندگی من زمانی است که صبح از خواب بیدار شوم و ببینم که برف باریده و همه‌جا سفید شده.

وقتی برف روی زمین نشسته باشد، سکوت سنگینی همه‌جا را فرا می‌گیرد.

عاشق وقت هایی هستم که ماشین ها روی برف لیز می‌خورند.

بچه‌هایی که برف‌بازی می‌کنند و می‌خواهند آدم‌برفی بسازند، اما بلد نیستند.

عاشق جای پای کبوترها روی برف هستم.

همیشه در زمستان کنار پنجره اتاقم برای پرندگان دانه برنج یا گندم می‌ریزم،

چون می‌دانم که در زمستان پیدا کردن غذا برایشان خیلی دشوار می‌شود.

در پایان باید بگویم من عاشق خدا ی مهربان هستم که این فصل ها را با این همه گوناگونی و تنوع و رنگ های زیبایی برای ما آفریده است. 

انشا در مورد زمستان (۱)

در پایان کلیپ زیبایی در مورد فصل زمستان برای کودکان را تقدیم شما همراهمان دلبرانه میکنم . 

 

 

همچنین بخوانید :

انشا در مورد پاییز | 7 انشا ادبی و توصیفی در مورد فصل پاییز برای پایه های مختلف

 انشا در مورد روز بارانی+انشاء با موضع باران

انشاء در مورد دهه فجر + مقاله در مورد 22 بهمن

انشا در مورد شب یلدا ، شب چله + متن انشا و مـقـالـه کامل برای شب یلدا

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
گروه نویسندگان